این نوشته در مورد کتاب ای کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم نیست. بلکه در مورد موضوعی است که هر ایرانی مانند من باید بداند. لذا برای همین این عنوان را برای نوشتهی خودم انتخاب کردم.
اگر دوست دارید میتوانید این کتاب را از این لینک دانلود کنید.
چیزهایی هست که کسی آنها را به ما نمیآموزد، بلکه با تجربه آنها را به دست میآوریم. گاهی طبیعت چیزی این است که باید با تجربه آن را بیاموزی. اما چیزهایی هم هست که به طور نرمال باید در برنامهی آموزشی مدرسه جای بگیرد.
در مورد عبارت ای کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم مقالههای زیادی (البته به انگلیسی) نوشته شده است. از بس این در دنیای انگلیسی زبان عبارت متداول است که نویسنده کتاب هم از همان عبارت برای نام کتاب خود استفاده کرده است.
مثلاً این دو نوشته:
در اکثر این نوشتهها از ده چیز و بیست چیزی که باید میدانستهاند صحبت کردهاند. ولی من میخواهم فقط از یک چیز صحبت کنم.
فقط یک چیز که ای کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم…
نه! نه قدرتی دارد که هیچ چیز دیگری ندارد. در اکثر نوشتههایی که افراد در مورد غفلت خود از مسائل مهم زندگی نوشتهاند به عواملی مانند اهمیت به یادگیری، اهمیت به پسانداز، اهمیت به سلامت و خیلی عوامل دیگر اشاره کردهاند، که البته خیلی هم مهم است، اما من ندیدهام که کسی روی نه گفتن تأکید کرده باشد.
نه گفتن هم البته اصول خاص خود را دارد. قرار نیست به همه چیز و همه کس نه گفت. اما باید نه گفت.
تنهایی تا حدی میتواند باعث رشد ما بشود، بنابراین به بعضیها باید نه گفت.
تمرکز باعث رشد بهتر ما میشود، بنابراین به خیلی فعالیتهای غیرمرتبط با کار اصلی خود نه بگوییم.
داشتن مهارت و دانش کافی در زمینههای اصلی و فرعی تخصص ما به ما کمک خیلی زیادی خواهد کرد تا فردی موفق و سرشناس باشیم، پس باید به تنبلی و راحت طلبی نه بگوییم.
و به همین ترتیب میتوانید لیست مهم و نسبتا طولانی از چیزهایی که به آنها نه بگوییم و به رشد خود کمک کنیم، تهیه کنید:
- نه به افکار منفی؛
- نه به عادتهای وقت تلف کن؛
- نه به خسته شدن و کم آوردن؛
- نه به تقلید و دزدی ایده؛
- نه به کم کاری و کمفروشی؛
- نه به ترس
- …
اما من مهمترین نوع نه را نه گفتن به درخواستها، توقعات و انتظارات غیرمنطقی و از هدف دورکنندهی آدمهای اطرافمان میدانم.
نه به آدمهای مزاحم، منفی، مضر و توقعات متوقعانهی آنها.
آدمهایی که با خود خیلی دردسرها به همراه دارند: از افکار منفی بگیر تا تجسس در زندگی خصوصی دیگران و زیر پای این و آن را خالی کردن.
ای کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم که باید بعضی از آدمها را خیلی زود از زندگی خود بیرون بیندازم.
آدمهای کمتر ولی باکیفیتتر که دوستان و دلسوزان واقعی هستند را برای خودم نگه دارم نه اینکه دور و برم را پر از آدمها و البته فعالیتهایی کنم که عمر و انرژی مرا به هدر دهد.
وقتی از نه گفتن صحبت میشود آدمها به طور خودکار سراغ این حالت میروند که باید در مقابل درخواست پول دیگران به آنها نه بگویند.
از نظر من این هم مهم است. اما اگر دوست شما یک میلیون تومان از شما قرض گرفت و آن را پس نداد، چه ضربهی بزرگی به زندگی شما میخورد؟ در مقابل اگر کسی از اعتماد شما سوءاستفاده کرد و وقت شما و سرمایه عاطفی یا روحی شما را به هدر داد چه؟ کدامیک خسارت بزرگتری است.
من به شخصه در زندگی خودم، به دلیل اینکه فردی اجتماعی و ارتباطجو بودم، سعی میکردم روابطم را با دنیای اطرافم گسترش بدهم. در اثر این ارتباطجویی و البته کنجکاوی در یادگیری بیشتر، چیزهای خوب زیادی به دست آوردم؛ اما در عین حال به دلیل بیتجربه بودن، در این راه ضربههایی هم خوردم.
این چنین چیزیهایی دقیقاً همان چیزهایی است که باید به ما بیاموزند ولی نمیآموزند.
این اتفاقات بد به من درسهای بزرگی داد و مرا تبدیل کرد به اینی که الان هستم. اما اگر وقتی بیست ساله بودم میدانستم که ارتباط برقرار کردن زیاد، به معنای به دست آوردن فرصتهای زیاد نیست؛ قدر تنهایی و خلوت خودم را بیشتر میدانستم و به خیلی از آدمها نه میگفتم.
به قول لس بروان نداشتن فرصت و آماده بودن خیلی بهتر از این است که فرصتی به تو تعلق بگیرد ولی آماده نباشی.
وقتی آماده و توانمند باشی، حتی اگر بعد از صد سال شانسی که باید به تو روی آورد، با تمام قوا از آن بهره میبری. ولی اگر آماده نباشی …
پس بهتر است به خیلی آدمها، خیلی افکار، خیلی عادتها و خیلی چیزهای دیگری نه بگوییم و وقت خود را رشد فردی خود بگذاریم.
به خیلی چیزها نه بگو در خلوت و تنهایی خودت غرق شو و روی خودت کار کن. همیشه سعی کن نسخهی بهتری از خودت باشی. آنچه در بیرون رخ میدهد انعکاسی از دنیای درون توست.
پیشنهاد مطالعه:
برای اطلاع از جدیدترین مقالهها، فیلمها و همچنین کدهای تخفیف در خبرنامۀ سایت ثبتنام کنید.
سلام عرض میکنم.
آره همیشه یه چیزای کلیشه ای از نه گفتن رو یادمون دادن اما فقط توی یه قالب کلی، نیومدن بازش کنن که نه گفتن یعنی چی و به کی باید نه گفت! چیزی که من یادمه اینه کهومیگفتن به رفیق ناباب باید نه گفت?
ممنون از وقتی که گزاشتید