بهترین جا برای کتاب خواندن کجاست؟ بعضیها این اخلاق را دارند که در اتاقی که در آن بسته است و سکوت مطلق جریان دارد، مطالعه کنند. بعضیها در مقابل که شاید شما هم جزو آن دسته باشید، فکر میکنند در جایی مثل مترو میشود کتاب خواند. یا در حین سفر با اتوبوس و هواپیما و …
در این مقاله میخواهیم به این بپردازیم که بهترین جا برای کتاب خواندن کجاست. ولی قبل از اینکه راجع به بهترین جای مطالعه صحبت کنیم، راجع به خود کتاب خواندن صحبت میکنیم. چرا کتاب خواندن برای ما امر خاصی است و در عین حال خیلی کم کتاب میخوانیم؟
کمالگرایی آفت کتاب خواندن
اغلب ما عادت داریم کارها را خیلی بزرگ کنیم. وقتی کاری را بزرگ جلوه میدهید، یعنی دارید برای انجام ندادنش برنامه ریزی میکنید.
اگر این تصور در شما هست که برای موفقیت در یک زمینه، باید روزی لااقل ۵ ساعت با تمرکز صد در صد در محیطی با سکوت مطلق مطالعه کنید، در این صورت شما هرگز مطالعه نخواهید کرد.
اما از طرفی بین تصوری که از خود دارید و آنچه انجام میدهید یک تناقض آشکار وجود دارد ،رفته رفته دچار حس بدی نسبت به خودتان میشوید.
وقتی برنامهای را برای صدمین بار میچینید و برای صدمین بار در انجام آن شکست میخورید، دچار احساس بیکفایتی میشوید. ممکن است دست به سرزنش خودتان بزنید. در هر صورت نوعی عذاب وجدان سراغ شما میآید.
من خیلیها را میبینم که میگویند که «چون وقت ندارند» بنابراین از اوقات «پِرت» خود برای مطالعه استفاده میکنند. اوقات پِرت مثل کی؟ مثل وقتی توی مترو هستند. یا توی اتوبوس و قطار و هواپیما هستند. هر جایی بیرون از محل کار و زندگی. جایی که در رفت و آمد هستند. یا مثلاً در رستوران هستند و منتظرند تا سفارش آنها آماده شود.
این نوع کتاب خواندن نشان دهنده نوعی عذاب وجدان است که فرد در خود احساس میکند. و هم اینکه این چنین فردی میاندیشد باید تمام کتابهای دنیا را بخواند. و چون ۲۴ ساعت شبانه روز کم است باید توی مترو، توی صف اتوبوس، رستوران و … مشغول مطالعه باشد.
همین آدم وقتی پایش را توی خانه یا محل کار میگذارد، کتاب را کنار میگذارد و از اینکه به تماشای تلویزیون بنشیند، یا توی شبکههای اجتماعی به پرسهزنی مشغول باشد اصلاً عذاب وجدان ندارد.
به نظر من علت این نوع رفتارها از همان سرزنشهای درونی ناشی از عذاب وجدان ناشی میشود.
البته گاهی بعضیها هم هستند که همه کاره هستند. ده تا کار و تخصص را میخواهند با هم پیش ببرند. این هم خود نوعی کمالگرایی است.
راجع به کمالگرایی در مقالهای جدا مفصل نوشتهام. در آنجا به رابطه بین کمالگرایی و اهمالکاری پرداختهام. در اینجا میتوانید آن را بخوانید: اهمالکاری
کتاب خواندن یعنی چه؟
قبل از اینکه بخواهم به این موضوع بپردازم که بهترین جا برای کتاب خواندن کجا هست، دوست دارم به این بپردازم که اصلاً خود کتاب خواندن یعنی چه و از همه مهمتر اصلاً کتاب خواندن برای چه؟
کتاب خواندن برای چه؟
بعضی کتاب خواندن را برای سرگرمی انجام میدهند. اگر شما جزو این دسته از افراد هستید که کتاب خواندن برای شما یک سرگرمی است، در این صورت بهترین جا برای کتاب خواندن همانجایی که بیشتر خوش بگذرد. شما میتوانید همین جا خواندن این مقاله را متوقف کنید.
اما دسته بزرگتری هستند که کتاب خواندن را وسیله بالا بردن دانش و مهارت خود قرار دادهاند. در این صورت بهترین جا برای کتاب خواندن، همان جایی است که امر مطالعه و یادگیری به بهترین شکل ممکن صورت بگیرد.
تجربهای که من در این زمینه داشتهام این است که تنها چیزی که میشود داخل مترو و جاهایی مثل آن مطالعه کرد، شاید در بهترین حالت روزنامه باشد. هر جایی که شما در حال حرکت هستید، مطالعه به بدترین شکل ممکن صورت میگیرد. چون چشم شما نمیتواند روی یک شی در حال حرکت تمرکز کند.
بماند بقیه عوامل هم روی کیفیت مطالعه تأثیر میگذارند. که خود شما بهتر از من میدانید.
بعضی البته اخلاق دیگری دارند که این روزها خیلی باب شده است. آن هم اینکه در چنین جاهایی به گوش دادن پادکست میپردازند. این حالت کمی بهتر از حالتی است که بخواهید کتاب بخوانید. اما باز هم تمرکز شما آنقدری نیست که بتوانید به تمام نکات آن پادکست پی ببرید.
این را هم تا یادم نرفته بگویم. این که همیشه هدفون به گوش داریم، نه تنها برای تمرکز و دقت گوش دادن به پادکستها خوب نیست که برعکس میتواند بدتر هم باشد!
یک بار امتحان کنید. در حالیکه در خانه راحت نشستهاید و کار خاصی ندارید. یک پادکست را روی اسپیکر لپ تاپ یا هر چه که دارید، اجرا کنید. ولی هدفون رو به کار نبرید. بگذارید صدا با یک تن طبیعی توی محیط پخش شود. شما در این حالت به حالتی که راحت هستید، نشسته یا دراز کشیده روی تخت، به آن پادکست گوش کنید.
خواهید دید که در این حالت دقت شما روی مطلب خیلی بیشتر خواهد بود.
اما برگردیم سر اصل مطلب: کتاب خواندن چرا؟
همانطور که گفتم اگر کتاب خواندن راهی برای بالا بردن دانش و مهارت ماست، یا اگر کتاب خواندن راهی برای بالا بردن سطح معرفت و دانایی و آگاهی ماست؛ در هر دو صورت باید با دقت به انتخاب کتابی که میخوانیم بپردازیم.
قبلاً در مقاله هنر کم کتاب خواندن، گفتم که بهترین راه برای بیشتر دانستن، کمتر کتاب خواندن، ولی زیرکانه انتخاب کردن کتاب است.
جملهای که میگوید هر کتابی ارزش یک بار خواندن را دارد. اَه که من چقدر از این جمله کلیشهای بدم میآید. چرا هر کتابی ارزش یک بار خواندن را دارد؟ چه منطقی این گفته را تأیید میکند.
بنابراین اولین قدم این است که کتابی که برای خواندن دست میگیرم، با دقت انتخاب شده باشد.
در بخش بعدی میخواهم با کمی اعداد و ارقام با هم حرف بزنیم.
کتاب خواندن چگونه؟
استانداردی برای تعداد کلماتی که در دقیقه میخوانیم هست. در این استاندارد افرادی که سرعت خواندن آنها معمولی است میتوانند در دقیقه ۲۷۵ کلمه را بخوانند. و افرادی که تند خوان هستند، میتوانند در دقیقه بین ۳۵۰ تا ۴۰۰ کلمه را بخوانند.
افراد معمولی را در نظر بگیرم. آن هم نه ۲۷۵ کلمه، بلکه ۲۵۰ کلمه در دقیقه.
حالا فرض کنیم، فردی میخواهد یک ساعت در روز مطالعه کند در این صورت وی خواهد توانست در این ساعت ۱۵۰۰۰=۶۰×۲۵۰ کلمه را خواهد خواند. پانزده هزار کلمه!
حالا یک بار دیگر فرض کنید که این فرد فقط ده روز در ماه وقت دارد که برای مطالعه صرف کند. فقط ده روز در ماه. در اینصورت هر ماه ۱۵۰ هزار کلمه خواهد خواند. و این یعنی در یک سال یک میلیون و هشتصد هزار کلمه را خواهد خواند.
حالا از یک جای دیگر محاسبات خود را پیش ببریم. هر برگه A4 با سایز ۱۲ یا ۱۴ بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ کلمه گنجایش دارد.
اگر هر برگه را ۵۰۰ کلمه فرض کینم، در این صورت این فرد در طی یک سال توانسته است به اندازه ۴۵۰۰ برگه مطالعه کند. هر بسته برگه A4 حاوی ۵۰۰ برگه است. و این یعنی میزان مطالعه فردی با سرعت خواندن معمولی که فقط ده ساعت در ماه مطالعه میکند، در سال برابر خواهد بود با ۹ بسته برگه A4.
برای اینکه بدانید این یعنی چه، در اولین فرصت به یک نوشتافزار فروشی مراجعه کنید و از او بخواهید ۹ بسته کاغذ را روی هم بگذارد.
حالا اگر قرار باشد روزی فقط ۴۵ دقیقه مطالعه کنید، در اینصورت در یک سال چند کتاب خواهید خواند؟ در ۵ سال چه مقدار کتاب خواندهاید؟ با این میزان مطالعه بعد از ۵ سال، کجای صف متخصصان زمینه کاری خود خواهید بود؟ من فکر میکنم اول صف هستید.
حالا که این موضوع روشن شد، به نظر شما بهترین جا برای کتاب خواندن کجاست؟
بهترین جا برای کتاب خواندن کجاست؟
اگر قرار است تعدادی کتاب را با دقت انتخاب کنیم که قرار است در مسیر حرفهای ما را به جای خوبی برساند. همچنین اگر قرار است آثاری را انتخاب کنیم که به سطح فکر و معرفت ما کمک میکنند، در این صورت لازم نیست که یک میلیون کتاب برای خواندن انتخاب کنیم. کافیست هر بار کتابی بخوانیم و بعد سراغ کتاب دیگری برویم.
برای ما این مهم است که همیشه یک کتاب برای مطالعه در دست داشته باشیم. همین. هر بار یک کتاب.
و برای مطالعه آن کتاب هم در شبانه روز فقط ۴۵ دقیقه وقت میگذاریم. آن ۴۵ دقیقه هم با تمرکز و دقت انجام میشود. به نظر شما در این صورت بهترین جا برای کتاب خواندن کجاست؟
به نظر خود من بهترین جا برای کتاب خواندن، همان اتاق خودم است که در آن از هر جای دیگری راحتتر هستم. در اتاق من عوامل بر هم زننده تمرکز و چیزهایی که ممکن است در تمرکز من خلل ایجاد کند در حد خیلی پایینی است. یادمان باشد ما فقط ۴۵ دقیقه مطالعه میکنیم.
طبیعتاً بعد از اینکه بهترین جا برای کتاب خواندن را انتخاب کردیم، بهترین زمان برای کتاب خواندن خیلی راحتتر مشخص میشود.
چند نکته برای بالا بردن بهرهوری کتاب خواندن
در اینجا میخواهم چند نکته خیلی ساده را برای بالا بردن بهرهوری کتاب خواندن ذکر کنم. امیدوارم برای شما هم مفید باشد.
تمرکز وجود ندارد، تمرکز ساخته میشود
در قبلاً در مقاله «چرا تمرکز نداریم» به مسأله تمرکز پرداختهام. در اینجا میخواهم از یک راه حل ساده برای ایجاد تمرکز در مطالعه صحبت کنم.
تمرکز در ابتدای کار وجود ندارد. ذهن طبق برنامهریزی چند سال گذشته زندگی ما عمل میکند. بنابراین هر گاه بخواهید کار جدیدی وارد برنامه روزانه خود کنید، ذهن مقاومت میکند. تنها راه شکستن این مقاومت یک تکنیک خیلی ساده است. ذهن شرطی شده را با یک شرطی سازی جدید رام کنید.
برای این کار کافیست هر روز، زمان مشخصی را برای مطالعه مشخص کنید. در آن ساعت از هر روزی که هستید کتابی بردارید و مطالعه کنید.
اوایل کار تمرکز ندارید. هر چه میخوانید فراموش میکنید. یا رفتن به سمت کتاب به شما احساس دردناکی میدهد.
اما شما نباید کوتاه بیایید. نه زمان مطالعه را جا به جا کنید و نه کم و زیادش کنید. مثلاً هر روز از ساعت ۲۰:۰۰ تا ۲۰:۴۵ دقیقه به مطالعه بپردازید. وقتی ۵ یا ۶ شب این کار را کردید، رفته رفته ذهن به این که در این ساعت باید مطالعه کند، عادت میکند و تمرکز شما هم بالا میرود. بعد از مدتی کار به جایی میرسد که اگر در این ساعت مطالعه نکنید، بی تاب میشوید. چون حالا دیگر بدن و ذهن شما به مطالعه در این بازه زمانی معتاد شده است.
کاغذ و قلم کنار دستتان باشد
چیزی بودن یادداشت برداری معنی ندارد. هر چه میخوانید را حلاجی کنید و سپس آن را در جملاتی به زبان خودتان خلاصه کنید. به صرف نگاه کردن به صفحات کاغذ چیزی زیادی گیرتان نمیآید.
یادداشتهای خود را مرور کنید
هر از گاهی، مثلاً یک هفته بعد از اینکه کتاب قبلی را خواندید، سراغ یادداشتهای ان کتاب بروید و با توجه به آن یادداشتها برای مخاطبان فرضی سخنرانی کنید. به آنها درس بدهید. نکات را برای آنها شرح دهید.
این کار ذهن شما را گرم میکند. در این صورت ذهن در وضعیت آماده باش زیادی قرار میگیرد.
نوشتن مقالههای خود را شروع کنید
قدم بعدی این است که نوشتن مقالههای خود را شروع کنید. یا اگر داستان زیاد میخوانید، نوشتن داستانهای خود را شروع کنید! فرقی نمیکند. نوشتن روند یادگیری را کامل میکند.
بدون نوشتن حکایت ما میشود آنچه سعدی شیرازی گفته:
عالم بی عمل به چه ماند؟ گفت به زنبور بی عسل!
زنبور بی عسل، زنبوری است که شهد گلها را میخورد ولی هیچ عسلی تولید نمیکند.
نوشتن امر سادهای است! فقط کافیست به آن دچار شوی. بعداً در همین سایت راجع به نوشتن، خواهم نوشت.
مقالههای مرتبط
این نوشته راجع به بهترین جا برای کتاب خواندن بود، در زیر در موضوع کتاب خوانی مقالههایی را فهرست کردهام. امیدوارم از این مقالهها هم لذت ببرید.
- دزد کتاب باز هم دزد است
- کنجکاوی خواندن و کلیشههای فکری
- کتاب خواندن برای آگاهی یا برای روشنفکری؟
- کجا برای خواندن کتاب مناسبتر است؟ (سایت کتابخوار)
- کتابخوانی و توصیههایی برای آن (محمد رضا شعبانعلی)
- خلوتگاهی مناسب برای مطالعه (سایت زومیت)
- ۱۰ مکان عالی برای کتاب خواندن (سایت برترینها)
و حرف آخر اینکه
اگر دوست دارید همیشه اولین نفری باشید که از به روزرسانیهای سایت مطلع میشوید، لطفاً ایمیل خود را در قسمت زیر وارد کنید.
چنانچه مطالب این سایت را مفید میدانید، از طریق باکس زیر این مقاله را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. از شما ممنونم (عکس از Free Pik)
۵دقیقه شد خوندنش
ولی من خودمو تندخوان نمیدونم اصلا چون یه دوستی دارم که توی تندخوانی شگفت انگیزه، البته هوش سرشارش بی تاثیر نیست:)
نرمافزاری که برای تخمین زمان لازم برای مطالعه نصب کردم، با عدد ۲۷۵ کلمه در دقیقه تنظیم شده. یعنی خودم این عدد رو بهش دادم. چون اکثر افراد با این میزان مطالعه میکنن. برای خود من ۳۵۰ کلمه در دقیقه خوندن خیلی راحته.
درسته میشه مطلب رو توی ۵ دقیقه خوند. من تصمیم گرفتم با تخمین کندخوانی پیش برم تا افرادی که کند خوان هستند در برنامه ریزی برای خواندن مطلب دچار مشکل نشن. برای بقیه هم که زودتر تموم میکنن.
هوش سرشار رو من عامل بعدی میدونم. با تمرین میشه سرعت خوندن رو راحت افزایش داد.
ممنون از توجهتون به مطلب.