سرعت عملکرد مزیتهای روشنی برای ما دارد. همه ما میدانیم که سریعتر انجام دادن کارها خیلی ساده یعنی اینکه در مدت زمان کمتری میتوانیم مقدار کارهای بیشتری را انجام دهیم.
وقتی از سرعت عملکرد صحبت میکنیم به معنای سرسری و سریع انجام دادن کارها نیست. «عملکرد» با «انجام دادن» فرق دارد. عملکرد به طور همزمان شامل به انجام رساندن کیفیت و کمیت کاری میشود.
در این هیچ بحثی نیست که سرعت عملکرد میتواند فواید اقتصادی و غیراقتصادی زیادی برای ما داشته باشد. کسی هست که بگوید دوست ندارد سریعتر کارهایش را به سامان برساند چون برایش مهم نیست کار بیشتری در زمان کمتری انجام دهد؟ اگر چنین کسی را دیدید که کندی و کمعملی برایش مهم نیست، از من به شما نصیحت از چنین فرد مضری فرار کنید!
وقتی کاری را در زمان کمتری انجام میدهیم، علاوه بر اینکه سریعتر به نتایج دلخواه میرسیم، هزینهی تمام شدهی آن را هم پایین نگه میداریم. در نتیجه فکر کردن به شروع هر کاری در ذهن ما نقاط پاداش را تحریک خواهد کرد. لذا تمایل بیشتری به شروع کارهای خود داریم.
برعکس این حالت هم صادق است. یعنی هر چه عملکردتر کندتری داشته باشیم، تمایل به شروع کارها هم برای ما «دردناکتر» خواهد بود.
به عنوان نمونه فرض کنید برای نوشتن یک پست برای وبلاگ خود مدت زمانی طولانی وقت بگذارید. در این صورت هر گاه که در ایام هفته فراغتی یافتید به احتمال زیاد به این فکر نخواهید کرد که در این وقتی که گیر آوردهاید چیزی بنویسید! چرا که فکر میکنید نوشتن آن نیاز به یک هفته زمان دارد. لذا آن را به زمانی مبهم در آینده موکول میکنید: زمانی طلایی که یک هفتهی خالی داشته باشید. از آنجایی که ما هیچ وقت یک هفته تمام وقت خالی نداریم، خیلی وقتها برای مدت زمان طولانی هیچکاری انجام نمیدهیم.
در همین زمینه
- باشه بعداً انجام میدهم و هیچ وقت انجام نمیدهم
- بعداً دیر میشه، بعداً چای سرد میشه، بعداً آدم پیر میشه
یادگیری یک زبان خارجه، درسهای دانشگاه، یادگیری یک مهارت فنی، یادگیری یک نرمافزار، شروع یک کار اداری که مقدمهی تأسیس یک شرکت است، شروع پروسه بازاریابی حضوری و … خیلی کارهای دیگر همین سرنوشت را داشتهاند. سالها میگذرد و ما سرجای اول هستیم. خیلی ساده چون روی سرعت عملکرد خود کار نکردهایم.
کندی عملکرد از این جهت منشاء «خطر» است که وقتی کاری را به کندی انجام میدهیم، به کندی به نتیجه میرسیم و به کندی قدمهای بعدی را برمیداریم و مجموع پیشرفتهای به قدری کند میشود که یک روز به خودمان میآییم و میبینیم که تقریباً سرجای اول هستیم و لذا خسته شده و رها میکنیم.
یادم میآید زمانی دوستی از من خواست که برای یادگیری زبان انگلیسی او را راهنمایی کنم. من هم منابع لازم را به او معرفی کردم. روش کار را هم در طی یک جزوه برای او فرستادم. جدول زمانبندیای که برایش تهیه کرده بودم هم فرستادم. فقط کافی بود مطابق برنامهی روزانه و روشی که به او گفته بودم منابع را یکی بعد از دیگری و فقط روزی بین ۱.۵ تا ۲ ساعت مطالعه کند تا بعد از ۹ ماه تا نهایت یک سال زبان خود را به سطح خوبی برساند.
بعد از یک هفته از او پرسیدم چه کردی؟ گفت هنوز منابعی که برایش فرستادهام را دانلود نکرده است. ولی در عوض دارد از روی سایت یاهو روزی یک لغت یادمیگیرد تا بعداً سر فرصت یادگیری را شروع کند: «حتماً اون منابع را دانلود میکنم»
بعد از چند سال او نه زبان بلد است نه فوقلیسانسش را به سرانجام رسانده است. آخرین باری که با او صحبت کردم قبل از غائلهی کرونا بود. تنها و منزوی مشغول خودخوری بود چون معتقد بود که عرضهی انجام هیچکاری را ندارد. هر کاری را شروع کرده بعد از مدتی زود رها کرده و …
هزینهای که برای کندی عملکرد میپردازیم فقط هزینهی مالی نیست. بلکه هزینهی مالی، زمانی و عاطفی است.
هزینهی مالی و هزینهی زمانی، هر دو، تعریفهای روشنی دارند. اما هزینهی عاطفی یعنی چه؟ وقتی کاری را در مدت زمان بیشتری به انجام برسانیم، یا به عبارتی با تعلل و کندی آن را پیش ببریم چیزهایی مانند خلاقیت، انگیزه، مثبتاندیشی و اعتماد به نفس و … رفته رفته در ما خواهند مرد.
سرعت عملکرد از to-do-list مهمتر است
من اصلاً با لیست کردن کارهایی که باید در طول روز انجام دهیم موافق نیستم. چیزی که در زبان انگلیسی به to-do-list معروف است.
چندتا از کارهایی که در این چنین لیستی وارد میکنیم را به سرانجام میرسانیم؟
اینکه مرتب موارد جدیدی به ته لیست اضافه کنیم، در حالی که هنوز موارد قدیمیتر خط نخوردهاند هیچ حاصلی برای ما ندارد.
نکتهی اصل کاری سرعت عملکرد است. اگر ما سرعت عملکرد خود را افرایش دهیم، مهمترین کاری که پیش روی ماست را به زودی به سرانجام خواهیم رساند و سراغ کارهای بعدی خواهیم رفت. اما اگر فردی کند باشیم، تقریباً تمام کارهای مهمی که توی لیست داریم معطل خواهند ماند.
لذا به نظرم به جای اینکه مرتب کاغذ جلویمان بگذاریم و خطکشی کنیم و یک سری کار توی آن جدولها بنویسیم، بهتر است روی افزایش سرعت عملکرد خود کار کنیم.
شاید مهمترین سؤال برای هر یک از ما همین باشد: چه عواملی باعث کندی عملکرد من شده است؟
برای همین است که من دیگر مدتهاست که روی کتابهای مدیریت زمان مانور نمیدهم.
مگر زمان را میشود مدیریت کرد؟ کلمهی مدیریت زمان برای من معنای خودش را از دست داده است. من امروز به یک چیز اعتقاد دارم و آن مدیریت عملکرد است.
- ابتدا باید تعداد زیادی نه به همهی کارها، عادتها و آدمهای بگوییم که وقت ما را هدر میدهند.
- دیگر اینکه باید به طور روشن برای خودمان مشخص کنیم که چه فعالیتهایی مستقیماً به ارتقاء سطح درآمد، رفاه و شادی ما ربط دارند.
- سپس روی سرعت عملکرد خود در انجام موارد مهم زندگی خود تمرکز کنیم.
مثلاً اگر موفقیت ما در یک سال آینده در گرو یادگیری زبان انگلیسی است، در این صورت هر چیزی که ما را از یادگیری زبان دور کند باید نه بشنود.
بعد از حذف همهی زوائد! تنها کاری که میماند این است که سرعت یادگیری خود در زبان انگلیسی را افزایش دهیم.
این روش خیلی بهتر از هر نوع جدولبندی و خط خطی کردن کاغذ جواب خواهد داد.
افزایش سرعت عملکرد خیلی ساده یعنی
- فقط کارهای مهم را انجام دهیم.
- از زوائد و حواشی بپرهیزیم.
- هر روز عملکرد را کمی بهتر کنیم.
پیشنهاد مطالعهی چند مقاله:
- مدیریت زمان چیست و تکنیکهای آن کدام است؟
- مدیریت زمان
- اصول و تکنیکهای مدیریت زمان
- دانلود نسخه پیدیاف مدیریت زمان برایان تریسی
- کتاب افزایش عملکرد ژان بقوسیان
خبرنامه سایت:
Photo by Veri Ivanova on Unsplash