کارهایی که ناتمام ماندهاند و مدتی است انجام دادن آنها به عقب افتاده است بیدلیل ناتمام نماندهاند. به جای آنکه وسواس انجام دادن تمام کارهای عقبمانده را داشته باشید بنشینید و با خودتان دو دو تا چهار کنید که اصلاً چرا باید این همه کار عقبافتاده و ناتمام داشته باشید؟
بگذارید اینجوری بگویم: چرا کاری ناتمام میماند و ما نمیتوانیم آن را به راحتی تمام کنیم؟
من این دلایل را برمیشمرم، اگر شما دلایل دیگری دارید در کامنتها ذکر کنید:
- چند کار / فعالیت / پروژه را به طور موازی پیش میبرید.
- کارهایی را انجام میدهید که خیلی مورد علاقۀ شما نیست لذا آنها را نیمه تمام رها میکنید و به سراغ فعالیتهای دیگری میروید.
- اولویتبندی شما غلط است و بین کارهای ضروری و غیرضروری تشخیص درستی ندارید.
- نگاه بلندمدت و کوتاهمدت ندارید و معمولاً اولویتهای بلندمدت و کوتاهمدت را با هم اشتباه میگیرید.
در هر صورت هر کدام از این حالتها صادق باشد، معنی آن این است که به جای اینکه به خودتان فشار بیاورید و وسواس تمام کردن کارهای ناتمام را داشته باشید، ابتدا بنشینید و با خودتان این موضوع را روشن کنید که آیا اصلاً لازم است کار الف یا فعالیت ب به اتمام برسد یا بهتر است آن را رها کرده وبه اولویتهای مهمتر زندگی خود بپردازید؟
- ما قسم نخوردهایم که هر کتابی را تا آخر بخوانیم.
- دلیلی ندارد که هر فیلم و سریالی را که شروع به دیدن کردهایم حتماً تا آخر هم پای آن بنشینیم.
- چرا باید پای هر گروه و فعالیت و دوستی بمانیم حتی اگر شده قیمت ضرر شخصی؟
کار ناتمام همیشه هم چیز بدی نیست. فقط گاهی وقتها بدی کارهای ناتمام در این است که ناتمام هستند و باید آنها را به پایان رساند. تجربۀ من میگوید در اکثر اوقات بدی کارهای ناتمام در این است که بخواهیم پای تمام شدنشان بمانیم و وقت و انرژی زیادی صرف آنها کنیم، حال آنکه ممکن است اصلاً هیچ سودی برای ما نداشته باشند.
هر کار ناتمامی را تمام نکنیم. اگر کتابی، فیلمی، سریالی، فعالیتی، پروژهای و یا هر چیز دیگری مدتی است ناتمام است و انرژی ما را به خود اختصاص داده، از طرفی خود همان کار ناتمام به ما استرس وارد میکند و خودش تبدیل شده است به دلیل خیلی از اهمالکاریهای بعدی ما، به جای اینکه به خودمان فشار بیاوریم تا آن را تمام کنیم، بهتر است آن را رها کرده و به کارهای مهمتر دیگرمان بپردازیم!
اگر دلیل محکمی برای به پایان رساندن یک کار ناتمام نداریم! چرا باید وقت و انرژی خود را صرف آن کنیم. بهتر است رهایش کنیم و به اصلیترین کارهای خود بپردازیم. فعالیتها و پروژههایی که مستقیما به اهداف بلند مدت زندگی ما مربوط هستند همیشه پشت حجم زیادی فعالیتهای جنبی که به طور وسواسگونهای میخواهیم تمامشان کنیم پنهان میمانند.
بیایید روی کارهای ناتمام خود تجدید نظر کنیم. خیلیهاشان که بیفایده هستند را رها کنیم و برای همیشه بذارمیشان کنار تا وقت بیشتری برای کارهای اصلی خود داشته باشیم.
همانطور که قبلاً هم در نوشتههای این سایت گفتهام مدیریت زمان یک مقدار یعنی مدیریت عادتها و یک مقدار هم یعنی اینکه بدانیم چه کاری را نکنیم!
اینکه عادتهای خود را مدیریت کنیم و اینکه بدانیم چه کارهایی را نکنیم، از اینکه یک سری فعالیتهای بایدی را روی کاغذ لیست کنیم نقش بیشتری در موفقیت ما دارند.
پس ابتدا این را مشخص کنیم که چه کاری را همان طور نیمهتمام رها کنیم و خود را از زیر بار فشار استرس، وسواس و تعهد بیخود آن رها کنیم، تا در مرحلۀ بعد وقت و انرژی بیشتری برای کارهای مفیدتر خود داشته باشیم.
منتظر نظرات شما هستم. اگر این مطلب برای شما مفید بود، آن را با دوستان خود هم به اشتراک بگذارید.
پیروز و پاینده باشید.
نوشتههای مرتبط:
- To do list را کنار بگذارید
- اهمالکاری چیست و راههای درمان آن چیست؟
- ۶ راهکار مهم مدیریت زمان
- تغییر عادتها، از همانجایی که هستید شروع کنید.
- در همین زمینه این نوشته آقای محمد آصف تقوی را به شما توصیه میکنم: این کارهای ناتمام لینک مطلب
برای اطلاع از جدیدترین مقالهها، فیلمها و همچنین کدهای تخفیف در خبرنامۀ سایت ثبتنام کنید.