نگاهی به زندگی پرفسور محسن هشترودی

بازدید: 2754 بازدید

محسن هشترودی سال ۱۲۸۶ (۱) به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در شهر محل تولد خود گذراند و سپس به دلیل کوچ پدر به تهران، دیپلم خود را در مدرسه دارلفنون به سرانجام رساند.

در سال ۱۳۱۴ لیسانس و در سال ۱۳۱۶ دکترای ریاضی خود را از دانشگاه سوربن دریافت کرد. استاد راهنمای وی الی کارتان از متخصصان بنام هندسۀ دیفرانسیل بوده است (شجرنامۀ ریاضی).

ایشان در طول عمر پربار خود خدمات علمی و فرهنگی زیادی به جامعۀ ایران کرد که شایستۀ تقدیر بسیار است.

از آنجایی که بعضی از مطالبی که در مورد استاد طی سال‌های پیش در وب فارسی منتشر شده است اکنون به آرشیو اینترنت پیوسته است (سایت www.mo-ha.com)، لازم دیدم جهت ادای دین به پرفسور هشترودی این مطلب را بر روی سایت قرار دهم.

اولین بار که نام محسن هشترودی را شنیدم

دقیق یادم نمی‌آید که نام ایشان را اولین بار کجا دیده، شنیده یا خوانده‌ام. فقط چیزی که این وسط به شکل پررنگی در ذهن من نقش بسته است ویژه‌نامه‌ای است که سال ۱۳۸۳ به دستم رسید و آن را با دقت خواندم. در آن ویژه‌نامه اساتیدی مانند آقای دکتر حقانی (دانشگاه صنعتی اصفهان)، مرحوم دکتر احمد شرف‌الدین (فارغ‌التحصیل از فرانسه و استاد دانشگاه هرمزگان)، پرویز شهریاری و بسیاری دیگر از خاطرات خود در مورد استاد گفته بودند.

این کتاب تأثیر زیادی روی من گذاشت. به طوری که همیشه از شنیدن نام پرفسور هشترودی احساس غرور و افتخار خاصی می‌کنم.

در این مقاله سعی می‌کنم به شکل خلاصه، شمای نسبتاً کاملی از زندگی ایشان ترسیم کنم. امیدوارم این مقاله برای شما مفید باشد.

در چند مورد اعدادی را داخل پرانتز آورده‌ام مانند (۱)، این یعنی اینکه توضیحاتی وجود دارد که در پایان نوشته آن‌ها را ذکر کرده‌ام.

دانلود PDF مقاله با یک کلیک

نگاهی به زندگی پرفسور محسن هشترودی

سال‌های اولیۀ زندگی

شیوۀ تربیت پدر تأثیر شگرفی بر روی شخصیت محسن هشترودی و برادرانش بر جای گذاشت. پدر ایشان مردی آزادیخواه و از کوشندگان نهضت مشروطه بوده است (۲). او که خود فردی دموکرات‌منش بوده است، فرزندانی دانش‌دوست و فرهنگ‌دوست تربیت کرده است.

محسن هشترودی تحصیلات ابتدایی خود را در مدارس سیروس و اقدسیه شروع می‌کند (۳) ولی به دلیل مهاجرت خانواده به تهران، تحصیلات خود را در مدرسۀ دارالفنون به پایان می‌رساند.

تحصیلات دانشگاهی

ایشان که در طی سالهای تحصیل در دارلفنون، زبان فرانسه را به صورت خودآموز یادگرفته بود، اقدام به ادامۀ تحصیل در فرانسه نمود.

محشن هشترودی در سال ۱۳۰۷ به فرانسه اعزام می‌شوند تا پزشکی بخوانند. اما بعد از یکسال آن را رها کرده و به ایران بازمی‌گردند. نقل است ایشان دربرگشت تعداد زیادی کتاب ریاضی با خود به ایران آورده است.

در سال ۱۳۰۸ وارد دارلمعملین مرکزی (۴) شده و اولین لیسانس خود را در زمینه مهندسی (۵) دریافت می‌کنند.

ایشان در سال ۱۳۱۱ با درجۀ ممتاز  و به عنوان شاگرد اول فارغ‌التحصیل شده و به همراه دومین گروه فارغ‌التحصیلان مجدداً به فرانسه اعزام می‌شوند.

در فرانسه از تحصیل مهندسی کناره می‌گیرند و در سال ۱۳۱۲ تحصیل در رشتۀ ریاضی را آغاز می‌کند. بعد از دو سال (۱۳۱۴) دومین لیسانس خود را به پایان می‌رساند.

سپس ایشان دکترای خود را در زمینۀ هندسۀ دیفرانسیل و زیر نظر الی کارتان آغاز می‌کند و بعد از دو سال آن را به پایان می‌رساند (سال دفاع از تز دکترا: ۱۳۱۶).

در آن سال‌ها هندسۀ دیفرانسیل رو به گسترش بود و الی کارتان یکی از هندسه‌دانان بنام آن زمان، خود از پیشروان و صاحب‌سبکان این رشته بود.

عنوان پایان‌نامۀ پرفسور محسن هشترودی

Les espaces d’éléments à connexion projective normale

بوده است (۶)

ایشان در این پایان‌نامه کارهای استاد خویش را تا حدود زیادی و به شکلی موفقیت آمیز گسترش می‌دهند. (دانلود پایان‌نامه دکتر)

هشترودی در کارهای پژوهشی خود مفهومی را معرفی می‌کند که امروزه به نام Hachtroudi Connection معروف است. همچنین Hachtroudi curvature از جمله مفاهیمی است که در نتیجۀ کارهای ایشان به ریاضیات وارد شده است.

Hachtroudi

بازگشت به وطن

پرفسور هشترودی به واسطۀ علاقۀ وافرش به ایران، بلافاصله بعد از فارغ‌التحصیلی به میهن بازگشت.

ابتدا به عنوان استادیار در دانشکده علوم دانشسرای عالی به کار مشغول شد. در سال ۱۳۲۰ کرسی استادی دانشسرای عالی را دریافت کرد. در سال ۱۳۳۰ به مقام ریاست دانشگاه تبریز رسید، و در سال ۱۳۳۶ به عنوان رئیس دانشکده علوم دانشگاه تهران انتخاب شد.

در سال ۱۳۲۳ با خانم رباب مدیری ازدواج کرد. حاصل این ازدواج سه فرزند به نام‌های فرانک، فریبا و رامین است. فریبا هشترودی امروزه یک خبرنگار بین‌المللی است که برای نشریات معتبر زیادی مقاله نوشته است.

ارتباط علمی با مجامع علمی جهان

هرچند که ایشان وارد جامعه‌ای شده بود که از جهت کیفیت و کمیت کارهای پژوهشی و تعدد مراکز تحقیقاتی به هیچ وجه قابل مقایسه با فرانسه و آمریکا نبود، اما ارتباط خود را با مجامع بین‌المللی حفظ کرد.

توجه داشته باشید که من و شما در عصر ارتباطات و اینترنت زندگی می‌کنیم. هر مقالۀ پژوهشی در فاصله کمی بعد از انتشار از طریق اینترنت قابل دریافت است و لذا پژوهشگر ریاضی امروز در هر جای جهان که باشد امکان دسترسی به منابع دانش را دارد. اما آن روزها نه ارتباطات جاده‌ای آنچنان گسترده بود و نه اینترنت و موبایلی در کار بود.

در سال ۱۳۲۹ به عنوان نماینده دانشگاه تهران در کنگره بین‌المللی ریاضی‌دانان هاروارد شرکت کرد.

در موسسه مطالعات پیشرفته دانشگاه پرینستون (IAS) و به درخواست ریاست موسسه پرفسور اوپنهایمر به عضویت پذیرفته شد. یک ترم پاییزی را نیز به تدریس در دانشگاه هاروارد پرداخت (اکتبر و دسامبر ۱۹۵۱).

پروفسور هشترودی مطرح کننده یوفوها در ایران بود. زمانی که سفینه یوری گاگارین داشت از مسیر منحرف می‌شد، او با محاسبات خود کمک کرد که سفینه به مسیر برگردد. این دانشمند بزرگ بیش از صد مدال جهانی دارد.

کوشش‌های فرهنگی محسن هشترودی

پروفسور هشترودی مهارت زیادی در بیان اصول و پدیده‌های علمی و فناوری‌های جدید به زبان ساده داشت. با نوشته‌ها و سخنرانی‌های خود می‌توانست با قشر بزرگی از جامعه ارتباط برقرار کند و مفاهیم اصلی دانش و فناوری را به آنان منتقل نماید. به فلسفه، شعر و موسیقی علاقه زیادی داشت و خود نیز اشعاری سرود.

پروفسور هشترودی از پیشروان تفکر انتقادی در ایران بود. او تأکید زیادی بر اهمیت علوم پایه داشت تا جایی که شاخه‌های دیگر دانش مانند علوم اجتماعی و علوم انسانی را بی‌اهمیت و غیرعلمی می‌خواند. در همین حال فلسفه، هنر و عرفان را مکمل علم می‌دانست. وی اعتقاد داشت که «علم» تنها نوع ارزشمند دانش، «هنر» نگاهی ظریف به زندگی، و «فلسفه» غایت معرفت‌شناسی است، و هیچ یک بدون نوآوری و اصالت ارزشی ندارند.

در این جا لازم می‌دانم توضیحی را اضافه کنم. از قدیم گفته‌اند «عیب می جمله بگفتی، هنرش نیز بگوی». در جواب به این مصراع که تبدیل به ضرب‌المثل شده است می‌شود گاهی هم گفت: «خوبی‌های زیادی برای گل برشمردی، خارش را هم در نظر بگیر». یکی از معایب ذهن ایرانی همین توجه به عرفان و شاعرانگی و جایگزین کردن آن با علوم انسانی و علوم اجتماعی است.

وقتی امیرکبیر اولین گروه از دانشجویان ایرانی را به غرب (بلژیک) می‌فرستد، رشته‌های هدف چیزهایی مانند مهندسی، صنایع نظامی و مشابه آن بوده است. اما هیچ‌گاه کسی فکر نکرد که اگر در علم مدیریت، اقتصاد و جامعه‌شناسی نخبگانی داشته باشیم شاید بتوانیم از مهندسان خود بهتر بهره‌مند شویم.

این انتقاد را باید به استاد وارد دانست که هر چند شعر و هنر هر دو از تجلیات قدرت خلاقۀ بشر هستند و به زندگی انسان معنای عمیق‌تری می‌بخشند، اما قرار نیست هنر و عرفان و شعر جای علوم انسانی را بگیرند.

ایشان در دهه ۱۳۴۰ اقدام به چاپ مجلۀ «کتاب هفته کیهان» کرد، خود سمت رییس تحریریه را عهده‌دار شد و احمد شاملو را به عنوان سردبیر مجله معرفی نمود.

همچنین برای انتشار اطلاعات علمی در خصوص پیشرفت‌های علمی و خصوصاً فضانوردی و پیشرفت‌های آن، مجلۀ فضا را منتشر کرد.

در کل، او با مجلات زیادی همکاری داشت. در کارنامۀ او می‌توان مصاحبت و همکاری با کسانی در ردیف احمد شاملو، منوچهر آتشی، صادق هدایت، پرویز ناتل خانلری نیما یوشیج، فروغ فرخزاد و امیرحسن آریان‌پور را دید.

پرفسور محسن هشترودی در طول شبانه‌روز سه تا چهار ساعت می‌خوابید و بقیۀ وقتش را صرف مطالعه و کارهای اجتمای و فرهنگی می‌کرد.

درخواست مصاحبه را می‌پذیرفت و با حوصله به سؤالات پاسخ می‌داد. اسماعیل جمشیدی در شمارۀ ۸۲ مجلۀ بخارا خاطرات خود از مصاحبه‌هایی که برای مجلۀ اطلاعات هفتگی انجام می‌داد را بازگو کرده است. توصیه می‌کنم حتماً آن را بخوانید.

بیشتر پول و وقتش را صرف مطالعه می‌کرد. مطالعۀ او هیچ‌گاه به یک زمینۀ خاص محدود نمی‌شد. علاوه بر ریاضی در ادبیات و بسیاری زمینه‌های دیگر نیز مطالعه داشت

نقل است هشترودی در هنگام ازدواج هیچ ثروتی جز کتاب نداشت و زندگی ساده او همین طور ادامه یافت.پس از مدتی حدود شش هزار تومان پول به دست آورد و آن مبلغ را به همسرش داد و به او گفت:

چون زمان عروسی هیچ برایت نخریدم اکنون که گشایشی دست داده برو و انگشتری یا چیز دیگر برای خود تهیه کن.

اما همسر فداکارش آن پول را نگه داشت و با فروختن فرش و یک‌سری اسباب دیگر خانه‌ای با آن پول خریداری نمود.

همچنین نقل است روزی در حین تدریس، هشترودی متوجۀ کفش‌های کهنۀ دانشجویی شد و نتوانست به درس ادامه دهد. کلاس را ترک کرد و سپس آن دانشجو را خواست و چون از تهیدستی او آگاه شد، از حقوق خود برای او مستمری در نظر گرفت.

هشترودی در گفته‌های پرویز شهریاری

پرویز شهریاری

پرویز شهریاری دربارۀ محسن هشترودی گفته است:

دو خصلت اساسی، هشترودی را از دیگران ممتاز می‌کرد: واقع‌بینی و بی‌پروایی؛ و به همین خاطر بود که همیشه انسانی فکر می‌کرد و هرگز از بیان اندیشهٔ خود بیم نداشت. او در سالهای آخر عمر در گفتگویی با کیهان به سختی به سوءاستفاده‌ای که از دانش امروز می‌شود حمله کرد و گفت:

پیشرفت دانش و تکنیک به ضرر انسان است، به هنر و سعادت انسان صدمه می‌زند… اگر من اختیار و قدرت داشتم در ِ موسسات علمی را می‌بستم و پژوهش علمی را متوقف می‌کردم و بشر را از زیان خسران و بدبختی که اکنون گریبانگیرش است نجات می‌دادم. بشر را به ظلمت مغازه‌ای می‌بردم تا برای گرم کردن خود هیزم روشن کند و نیازی به رادیوم و اورانیوم نداشته باشد تا برای دستیابی به آن بازار درست کند و جنگ به راه بیاندازد. این به من اسلحه بفروشد، آن به تو. این خیانت به اخلاق انسانی است. این دانش و تکنیک نیست. پیشرفت دانش و تکنیک در شرایطی که انسان‌ها از چیستی خود نمی‌دانند و تفکر هنوز به مرحلۀ رشد دانش علمی نرسیده است. پیشرفت دانش همچون زهری شیرین برای انسان است. در تمامی تاریخ دانش، والاترین نمایندگان فرهنگ انسانی در برابر درد و اندوه جامعهٔ انسان بی‌تفاوت نبوده‌اند، چرا که دشمنان انسانیت دشمن دانش هم بوده‌اند و به همین مناسبت است که دانشمندانی چون انیشتین، راسل، سارتر، زاخاروف و دیگران جدا از فعالیتهای علمی خود و حتی بیش از آن، در جستجوی راهی برای کم کردن دردهای آدمیان برخاستند…

پرویز شهریاری در ادامه گفته:

…و محسن هشترودی دانشمندی از این قبیل بود. او می‌اندیشید و همیشه و در تمام عمر خود می‌اندیشید و به همین مناسبت انسان بود و مثل هر انسان اندیشه‌مندی بی‌پروا. او از جنگ و دشمنی میان انسان‌ها نفرت داشت و انسان بودن را بر دانشمند بودن مقدم می‌داشت و حرف و اعتقاد خود را بی‌پروا می‌گفت؛ بی‌پروا از اینکه با دیگر حرفها متفاوت است و بی‌پروا از این که ممکن است به کسی بر بخورد. او انسانی دانشمند یا بهتر بگوییم دانشمندی انسان بود.

نخستین بار که استاد را شناختم در دانشگاه تهران بود که به عنوان دانشجو در کلاس درس او حاضر شده بودم. وقتی که از کلاس بیرون آمدم، به واقع دگرگون شده بودم. پس به این ترتیب هم می‌شود درس داد، پس می‌توان معلم ریاضی بود ولی روح و ذهن دانشجو را چنان افسون کرد که او در برابر شرف انسانی و دانش عام و همه جانبهٔ استاد، از طرفی، خود را کوچک احساس کند و از طرفی دیگر، پُر از شوق و امید شود. درس استاد درس انسانیت و درست اندیشیدن بود و آدمی را در دنیایی از شوق و شگفتی فرو می‌برد.

به راحتی و بی‌پروا حرف می‌زد و بدون اینکه برای هر مجلسی شأن جداگانه‌ای قایل باشد، آنچه در دل داشت بیرون می‌ریخت و هرگز فراموش نمی‌کنم لحظاتی را که در پایان نخستین کنفرانس معلمان ریاضی که در دانشگاه پَهلوی شیراز تشکیل شده بود، نیم ساعتی صحبت یا دقیقتر بگویم درددل می‌کرد و تقریبا همه همراه او می‌گریستند.

عبدالحسین مصحفی

هشترودی فردی به تمام معنی، دانش دوست و دانش‌پرور بود. هر کسی را که به هر ترتیب، در ترویج علم قصد کوشش داشت، تشویق و راهنمایی می‌کرد و از هر کمکی به او مضایفه نمی‌کرد. رفتارش با دیگران بزرگ‌منشانه و همراه با فروتنی بود. اهل کرنش و تعظیم به صاحبان زر و زور نبود. در برابر اینان سرافراز می‌ایستاد و اگر حرکتی، نشانه کوچک‌ترین بی‌احترامی را از آنان می‌دید، واکنش نشان می‌داد.

احمد شرف‌الدین

وقتی هشترودی پس از تحصیلات عالی خود در ریاضیات و شاگردی «الی کارتان» به ایران بازگشت، علاقه‌اش به ادبیات فارسی و فلسفه بیشتر شد و همیشه به مطالعه می‌پرداخت. ۲ دفعه از او دعوت شد که برای تدریس در دانشگاه‌های پاریس و دانشگاه پرینستون به این کشورها برود اما او به علت علاقۀ شدیدی که به فرهنگ ایران داشت، ترجیح داد در ایران بماند و این دعوت را رد کرد. بدون شک، هنگامی که او دعوت‌نامه را خوانده است، ادبیات ایران را مخاطب قرار داده و می‌گفت:

گر بر کنم دل از تو و برگیرم از تو مهر

این مهر بر که افکنم این دل کجا برم؟

تالیفات

  • جهان اندیشه و هنر
  • دانش و هنر
  • نظریه اعداد
  • سایه ها (مجموعه شعر)
  • سیر اندیشه بشر
  • از مکانیک کلاسیک تا مکانیک کوانتیک

LES CONNEXIONS NORMAL AFFINES ET WEYLIENNES

SUR LES ESPACES DE RIMANN DE WEYL ET DE SCHOUTEN

گفته‌ها

علم، تلاش برای کشف و بررسی چیزی است که هست، یعنی طبیعت و خویشتن و تاریخ آن تاریخ اسارت، مذلت، رنج و بدبختی بشر است برای اندیشه‌ای صحیح. داستان اسارت فکر آزاد، افسانه‌ای است که از پیدایش بشر همیشه تکرار گشته و می‌گردد و هرگز مکرر نیست.

اگر با بزرگداشت گذشتگان، می خواهیم کاری کنیم که جوانان امروز به استخوان‌های پوسیدۀ آباء واجدادشان ببالند؛ سخت خطاکاریم، واگر باانجام این کار می‌خواهیم امروزیان را تحقیر کنیم و به آنان بفهمانیم که نتوانسته‌اند مثل پدرانشان در زمینه‌های گوناگون علمی وادبی و هنری بشکفند؛ در اشتباهیم. اما اگر می‌خواهیم از این راه ،آنان را برانگیزیم تا راه آن بزرگان را در پیش گیرند؛ راهمان درست است و باید آنرا دنبال کنیم

بر سر هر کوچه باید کتابخانه‌ای باشد و فراخور محل کتاب‌های مقدماتی همۀ علوم و هنرها را در آن گرد آورند. جوانان را باید به کتابخانه و مراکز فرهنگی کشاند، تنها از این راه است که دانشمندان و هنرمندان بسیاری از جامعه سر بر خواهند آورد و ایران جایگاه شایسته و دیرین خود را در دنیای علم به دست خواهد آورد.

استعداد جوانان ما مانند استعداد دیگر جوانان دنیاست، اساساً این سؤال در هر مکان و زمان همین جواب را دارد، استعداد امری نفسانی است که با امکانات محیط و شرایط مکانی و زمانی متوافق و هم عنان است.

Hachtroudi

عکس بالا متعلق به خانم فریبا هشترودی دختر پرفسور محسن هشترودی است.

سالشمار زندگی محسن هشترودی

۱۲۸۶

– تولد

۱۲۹۹

– شروع به آموزش زبان فرانسه در سن ۱۳ سالگی.

۱۳۰۰

– ادامه تحصیل در مدرسه دارالفنون از کلاس هشتم به بعد.

۱۳۰۴

– اتمام دوره دبیرستان در دارالفنون.

۱۳۰۷

– اعزام به اروپا برای تحصیل در رشته پزشکی از طرف وزارت فوائد عامه.

۱۳۰۸

– انصراف از تحصیل در رشته پزشکی و بازگشت به ایران.

– ورود به دارالمعلمین مرکزی. (دارالمعلمین مرکزی بعدها دانشسرای عالی و سپس دانشگاه تربیت معلم نامیده شد.)

۱۳۱۱

– فارغ التحصیلی از دانشسرای عالی با درجۀ ممتاز و به عنوان شاگرد اول.

– عزیمت به کشور فرانسه به همراه دومین گروه فارغ‌التحصیلان.

۱۳۱۲

– کسب امتیاز اول در امتحانات آنالیز عالی در پاریس.

– اخذ دومین لیسانس خود در رشتۀ ریاضی از دانشگاه سوربن در مدت زمان ۲ سال.

۱۳۱۵

– راهنمایی و تصویب رسالۀ دکترای توسط ریاضیدان نامدار الی کارتان

۱۳۱۶

– آغاز تدریس ریاضیات، هندسه، حساب و آنالیز در دانشکدۀ ادبیات، علوم و دانشسرای عالی.

۱۳۲۰

– اخذ رتبۀ استادی تمام در دانشسرای عالی.

۱۳۲۱

– اخذ کرسی مکانیک تحلیلی گروه آموزشی ریاضی دانشگاه تهران.

– پذیرش ریاست ادارۀ تعلیمات متوسطه ادارۀ فرهنگ تهران.

– دریافت امتیازهفته‌نامۀ «نامه کانون ایران» از شورای عالی فرهنگ.

۱۳۲۲

– حضور فعال در اعتراض و اعتصاب استادان و دانشجویان دانشگاه تهران برای استقلال دانشگاه از وزارت معارفه.

۱۳۲۳

– ازدواج با خانم «رباب مدیری»

– انتشار رساله تحت عنوان مسألۀ ملیت.

۱۳۲۵

– راه‌اندازی و هدایت مجمع فلسفی با عضویت اشخاصی چون امیر حسین آریان پور، ابوالحسن فروغی، حسینعلی راشد و …

۱۳۲۶

– پذیرش استادی راهنمای رسالۀ دکترای الکساندر سمباد آبیان با عنوان هندسه ترسیمی در فضای چهار بعدی.

– انتشار رسالۀ علمی در باب التصاقهای ناهنجار به زبان فرانسه.

۱۳۲۹

– حضور در کنگرۀ بین‌المللی ریاضی‌دانان هاروارد به عنوان نمایندۀ دانشگاه تهران.

– عضویت در موسسه مطالعات پیشرفتۀ دانشگاه پرینستون آمریکا به درخواست ریاست دانشگاه پرفسور اوپنهایمر.

– تدریس در ترم پاییزه دانشگاه هاروارد.

– انجام مصاحبت و گفتگوهای پی‌درپی با انشتین در این ایام.

۱۳۳۰

– بازگشت به ایران و قبولی مسئولیت ریاست دانشگاه تبریز به مدت یک سال.

۱۳۳۲

– حضور در کنگرۀ بین‌المللی ریاضی‌دانان آمستردام به عنوان نمایندۀ دانشگاه تهران.

– چاپ مجموعه اشعار خود تحت عنوان «سایه ها»

۱۳۳۵

– ایراد سخنرانی در کنگرۀ طوسی در دانشگاه تهران.

– میزبانی چند روزۀ از ریاضی‌دان برجستۀ مقیم آمریکا (زاریسکی) در منزل خود.

۱۳۳۶

– حضور در کنگرۀ بین‌المللی ریاضی‌دانان لاتین‌زبان در شهر نیس فرانسه.

– انتخاب به ریاست دانشکدۀ علوم برای یک دوره ۳ ساله از طرف شورای استادان دانشکده.

– عدم پذیرش پیشنهاد رییس موسسه تحقیقاتی (کالج دو فرانس) مبنی بر همکاری.

– سخنرانی در باب تجسم و تصویر به دعوت بدیع‌الزمان فروزانفر نایب رییس انجمن ایرانی فلسفه و علوم انسانی دانشکده معقول و منقول.

– ایراد سخنرانی در کنگرۀ آزادی و فرهنگ تحت عنوان «تاثیر علوم در ادبیات و هنر»

– چاپ متن سخنرانی استاد در کتاب سفینۀ غزل و تجدید چاپ‌های متعدد.

– تلاش بسیار و مستمر برای تصویب تبصرۀ الحاقی به قانون استخدام مهندسان و فارغ التحصیلان رشته‌های علوم.

– ارائه طرح و پیشنهاد تاسیس کانون فارغ التحصیلان دانشکدۀ علوم.

– هدایت سازمان صنفی دانشجویان و عهده‌داری مسئولیت آن به مدت ۳ سال.

۱۳۳۷

– حضور در کنگرۀ بین‌المللی ریاضی‌دانان در شهر ادینبورگ انگلستان و گفتگو با بزرگانی مثل برتراند راسل.

۱۳۳۸

– عضویت در انجمن اتحادیۀ بین‌المللی فضا به پیشنهاد رئیس انجمن.

– راه‌اندازی دورۀ فوق‌لیسانس ریاضی در ایران.

۱۳۴۰

– قبول عهده‌داری ریاست هیات تحریریۀ نشریۀ فرهنگی، علمی و هنری کتاب هفته با همکاری منوچهر آتشی و احمد شاملو.

– چاپ مجموعه مقالات در زمینه‌های ادبی و مباحث کلی علمی تحت عنوان «دانش و هنر».

۱۳۴۳

– حضور در کنگرۀ بین‌المللی هندسه در صوفیه.

۱۳۴۷

– ارائۀ پیشنهاد تشکیل انجمن ریاضی و انجمن معلمان ریاضی.

۱۳۴۸

– بازنشستگی پس از ۳۱ سال استادی تمام وقت از دانشکده علوم بنا به پیشنهاد و تقاضای خودش.

– قبولی پیشنهاد ریاست کانون فضایی ایران.

– انتصاب به عنوان ریاست هیات امناء و شورای نویسندگان مجلۀ فضا.

۱۳۴۹

– حضور در اولین کنفرانس ریاضی کشور.

– اخذ لوح استاد ممتازی دانشگاه تهران.

– عضویت در هیات امناء مدرسۀ عالی علوم اداری و بازرگانی قزوین وابسته به وزارت علوم و آموزش عالی به مدت ۳ سال.

۱۳۵۰

– حضور در دومین کنفرانس ریاضی کشور.

۱۳۵۱

– حضور در سومین کنفرانس ریاضی کشور.

– ایراد سخنرانی در کنگرۀ تحقیقات ایرانی در دانشگاه تهران.

۱۳۵۲

– در گذشت نابه‌هنگام دختر بزرگش در فرانسه.

– اعزام همسرش به آلمان برای درمان.

۱۳۵۵

– افزایش تألمات روحی و جسمی ناشی از بیماری همسر و فوت فرزند.

– بر اثر ایست قلبی در ۱۳ شهریور ماه جان به جان آفرین تسلیم و در ۱۷ شهریور از مسجد دانشگاه تهران تا بهشت زهرا تشییع و این چنین جاودانه شد.

اختلاف نظرهای مهم

۱

مطابق آنچه در ویکی‌پدیا فارسی می‌خوانیم و ی در شهر هشترود به دنیا آمده است در حالی که سایت اینترنتی mo-ha.com که به نظر می‌رسد وابسته به بنیاد محسن هشترودی است نام شهر محل تولد استاد را تبریز ذکر کرده است.

۲

پدر او آیت‌الله اسماعیل هشترودی از علمای به نام آن زمان، فردی آزادیخواه و از همراهان اصلی نهضت مشروطه بود. دوباره ویکی‌پدیا پدر را همرزم و مشاور شیخ محمد خیابانی ذکر کرده است ولی در سایت mo-ha.com می‌خوانیم که وی در رکاب ستارخان برای آزادی و احقاق حقوق ملت می‌کوشیده است.

۳

در هیچ متنی مشخص نشده کدام مدرسه را ابتدا شروع کرده. آیا «سیروس و اقدسیه» یک مدرسه است یا «سیروس» و «اقدسیه» دو نام متفاوت هستند. دیگر اینکه مشخص نشده است که کدام مدرسه کدام مقطع تحصیلی را پوشش می‌داده است. مثلاً مانند سالهای دهۀ ۶۰ و ۷۰ دبستان و مدرسۀ راهنمایی قبل از دبیرستان گذرانده می‌شده است یا اینکه نظام آموزشی آن روزگار به نحو دیگری بوده است!

۴

توضیح دیگر اینکه لازم است خواننده بداند که درالمعلمین مرکزی بعدها به دانشسرای عالی تغییر نام داد.

۵

برای من مشخص نشد که ایشان در چه رشتۀ مهندسی تحصیل کرده است. همه جا فقط گفته شده مهندسی!

۶

همچنین مطلبی هم هست که در مورد همۀ جوانب زندگی ما ایرانیان درست و باید در اینجا به آن اشاره کنم. آن هم اینکه یک استاندارد واحد بر املای انگلیسی کلمات فارسی حاکم نیست. در بعضی منابع انگلیسی زبان نام ایشان Mohsen Hachtroudi و در بعضی دیگر Mohsen Hashtroodi ذکر شده است.

هر چند که این دست اختلافات جزئی که تفاوتی در اصل ماجرا ایجاد نمی‌کنند، اما شایسته است افرادی که در این زمینه نظر موثق دارند نسبت به رفع این اختلاف نظرها اقدام کنند.

در همین زمینه

دانلود PDF مقاله با یک کلیک


برای اطلاع از جدیدترین مقاله‌ها، فیلم‌ها و همچنین کدهای تخفیف در خبرنامۀ سایت ثبت‌نام کنید.