اگر از تو بپرسند: آیا به خودت افتخار میکنی؟ چه جواب میدهی؟
برای لحظهای ادامهی این مطلب را نخوان. با خودت خلوت کن و به این پرسش پاسخ بده: آیا به خودت افتخار میکنی؟
شاید عجیب به نظر برسد ولی اکثر آدمها توأم با شک و تردید و یا از سر تدافع به این پرسش پاسخ میدهند.
لابهلای صحبتهای کسانی مانند تونی رابینز یا لس براون من یک جمله را زیاد شنیدهام: آدمها از این جهت برای موفقیت تلاش نمیکنند، چون به اینکه موفقیت و ثروت و رتبههای بالا را به دست آورند ایمان ندارند.
و آنها به موفقیتهای بزرگ ایمان ندارند چون خود را دوست ندارند. چون فکر میکنند که لیاقت این موفقیت را ندارند.
در همین مورد: تو کافی نیستی
بین کسانی که به من مراجعه کردهاند و سفرهی دلشان را باز کردهاند یک چیز مشترک بوده است: آنها ته فکرشان، خودشان را سرزنش میکنند و فکر میکنند خیلی دوست داشتنی و مورد تأیید نیستند.
البته که طول میکشد تا یک فرد به این نکته پی ببرد که آیا این مطلب در مورد او صادق هست یا نه.
ولی برای بعضیها این مطلب صادق است. شاید برای خیلیها!
خیلی از ما خودمان را دوست نداریم. به خودمان افتخار نمیکنیم و یا به عبارتی خود را فردی لایق بهترین چیزها نمیدانیم.
این مسأله را از آن حالتی که افرادی بدون داشتن لیاقت و شایستگی میخواهند با پررویی و دور زدن همه قوانین همه چیز را به دست آورند، جدا کنید.
من اصلاً توصیه نمیکنم که فردی زیادهخواه و خودخواه باشید. اما اولین قدم این است که خودمان را قبول داشته باشیم.
اگر ما خودمان را قبول نداشته باشیم، دیگران هم زودتر ما را رد خواهند کرد. اگر برای برنده شدن وارد رینگ نشویم، معنی آن این است که برای بازنده شدن وارد رینگ میشویم.
همیشه شنیدهایم که چرا بعضی افراد با داشتن تواناییهای زیادی که دارند تهِ تهِ جامعه هستند و بعضی بدون داشتن هیچگونه توانایی خاص، آنچنان مقام و موقعیتی به هم زدهاند که همه را انگشت به دهان کردهاند.
جوابهای مختلفی میتوان به این سؤال داد. حالتهای مختلفی رخ میدهد تا فردی بدون شایستگی به جای خوبی برسد و فردی با تواناییهای زیاد به موفقیت خاصی در زندگی دست نیابد.
اما حتماً یکی از جوابهای اصلی به این سؤال میتواند این باشد که بعضیها آنقدر خود را سرزنش میکنند، و خود را باور ندارند که پا پس میکشند و زمینه را برای آدمهای پرمدعا و زیادهخواه خالی میگذارند.
اما چرا باید چنین چیزی وجود داشته باشد؟ یعنی چه که فردی به خودش افتخار نکند؟
چرا به خودم افتخار نمیکنم؟
در یک نگاه بزرگتر من دو مفهوم را به شما معرفی میکنم:
یک: فرهنگ تضاد طبقاتی
فرهنگ تضاد طبقاتی یعنی اینکه افراد یک جامعه برتری جویی طبقاتی را نوعی مایه مباهات بدانند. در چنین شرایط مردم هر چقدر هم از عدالت صحبت میکنند، اما باز از اینکه سمبلهایی از برتری طبقاتی را دارا باشند احساس خوشحالی میکنند.
فرهنگی که موفقیت یک فرد را به معدل، رتبهی کنکور، نام دانشگاهی که در آن درس خوانده است، مدل ماشین و محلهای که در آن خانه دارد و غیره و غیره ربط میدهد.
صحبت این نیست که باید همهی انسانها متعلق به یک طبقه باشند. صحبت بر سر این است که این چیزها مایه مباهات، فخرفروشی و برتر دانستن نیست.
یادم میآید روزی که سیمکارتهای ایرانسل به بازار آمد، به دلیل اینکه قیمت خیلی خوبی داشت اکثریت قریب به اتفاق جامعه آن را خریداری کردند. در واقع باید عمومی شدن سرویسی مانند داشتن خط تلفن همراه مصادف است با ورود شرکت ایرانسل به بازار ایران.
همان روزها عدهای با تحقیر خاصی به دارندگان خط ایرانسل میگفتند فلانی نون خشکیها را فروخته و سیم کارت خریده. انگار ارزش یک شماره تلفن به میزان پولی است که بابت آن پرداخته شده است.
دوم: فرهنگ سرزنشگر
سرزنش کردن خود و دیگران به خاطر هرچیزی ناشی از یک نوع کمالگرایی است. یا باید نمره بیست بیاوری والا هیچی! یا باید رتبهی یک بیاوری والا نخبه نیستی و …
پدر و مادرها، اطرافیان و خیلیها از سر کمالگرایی غلطی که دارند فرزندان و اطرافیان جوانتر خود را خیلی راحت مورد سرزنش قرار میدهند. این سرزنشها بعد از مدتی در ذهن طرف مقابل نهادینه خواهد شد. و خود فرد هم باور خواهد کرد که فرد ارزشمندی نیست.
سرزنشکردن دیگران گاهی ممکن است از این ناشی شود که فرد سرزنشگر خود یک آدم آسیب دیده باشد. در واقع سرزنشها و تحقیرهایش به نوعی بازتاب احساس حقارت خود اوست.
آگاهی داشتن از این دو موضوع تضاد طبقاتی و سرزنشگری، به ما کمک زیادی خواهد کرد تا ریشههای اصلی چیزی که به ما احساس تو لایق نیستی میدهد را خاموش کنیم.
مسألهی دیگری هم که باید در انتهای این نوشته به آن اشاره کنم اینکه گاهی تحت تأثیر محیط اطراف، ما فکر میکنیم که باید همه چیز درست و بی عیب و نقص پیش برود. برای همین افراد زیادی هستند که نمیتوانند با گذشتهی خود کنار بیانید. انگار هر مشکل و فقدانی پیش آمده است فقط برای آنها بوده است. این کلنجار رفتن مدام با احساسات منفی برای این است که میخواهیم به گذشته برگردیم و یک سری مسائل حل نشده را حل کنیم. اما چه کسی تا حالا به گذشته برگشته است؟
بهترین انتقام شکوفایی و رشد است
لس براون
آیا به خودت افتخار میکنی؟
بدون توجه به اینکه چه شده است و چه کسی چه چیزی گفته است؛ بدون توجه به اینکه چقدر مشکلات داری و چه چیزهایی به دست آوردهای و یا چه چیزهایی از دست دادهای؛ به خودت افتخار کن. خودت را دوست داشته باشد. تو لایق بهترینها هستی.
برای مطالعهی بیشتر:
در خبرنامهی سایت عضو شوید:
Photo by Tom Morales on Unsplash
3 پاسخ به “آیا به خودت افتخار میکنی؟”