انواع کلمه در انگلیسی به 9 حالت تقسیم میشوند. هر کلمهای که در جایی از یک جمله قرار دارد، به حداقل یکی از این 9 مورد تعلق دارد.
در این نوشته به انواع کلمه در انگلیسی میپردازیم و برای هر کدام هم مثالهایی ذکر میکنیم.
تمامی زبانشناسان معتقدند که کوچکترین واحد معنایی در زبان «جمله» است و نه کلمه. برای همین است که دانستن انواع کلمه در انگلیسی به ما کمک میکند تا درک بهتری از ساختار جملات انگلیسی داشته باشیم. درک بهتر ساختار جمله در انگلیسی هم به نوبهی خود در دو زمینه به ما کمک خواهد کرد:
- درک مطلب ما حین خواندن یا شنیدن یک جملهی انگلیسی خیلی بهتر خواهد بود.
- الگوهای زبانی در نوشتار و بیان عامیانه را بهتر درک کرده و لذا در نوشتن جملات و بیان آنها به صورت شفاهی خیلی بهتر عمل خواهیم کرد.
هر کلمه در انگلیسی حداقل یکی از انواع زیر را دارا میباشد:
- اسم (Noun)
- ضمیر (Pronoun)
- فعل (Verb)
- صفت (Adjective)
- قید (Adverb)
- حرف اضافه (Preposition)
- وصلکننده (Conjunctions)
- حروف تعریف و غیرتعریف و مشخصکنندهها (Articles/Determiners)
- ندا یا حرف صوت (Interjections)
سه نکته مهم قبل از شروع مطالعه مقاله
- نکته 1: بعضی از کلمات، میتوانند بیش از یک نوع از این انواع 9 گانه را داشته باشند. بسته به اینکه در چه متنی و به چه شکلی به کار رفته باشند.
- نکته 2: بعضی منابع گرامر انگلیسی انواع کلمه در انگلیسی را 8 مورد ذکر کردهاند و ندا یا حرف صوت را در این لیست نیاوردهاند. از دید این گروه از گرامردانان، Interjections به خودی خود میتوانند جملات کامل و مستقلی تولید کنند.
- نکته 3: لطفاً این مطلب را مد نظر داشته باشید که هدف این مقاله این نیست که شما نام تمام انواع کلمه در انگلیسی را به طور کامل حفظ کنید. بلکه سعی کنید درک پایهای از ساختار جمله در انگلیسی بیابید. همین! به فکر حفظ کردن این اصطلاحات نباشید. بلکه سعی کنید به این درک دست یابید که مثلاً فعل چیست و صفت در جمله چه نقشی دارد.
در مقالهی مهمترین دلایل اینکه چرا زبان انگلیسی یاد نمیگیریم همین مسأله را در میان 20 عامل مهم نام بردیم و گفتیم که یکی از دلایل یادنگرفتن زبان انگلیسی این است که زبانآموزان فکر میکنند زبان انگلیسی یعنی حفظ کردن.
حفظ نکنید. درک کنید و عبور کنید.
در زیر هر کدام به طور جدا تعریف کرده و برای هر کدام هم مثالهایی ذکر میکنیم.

انواع کلمه در انگلیسی
اسم
اسم میتواند نماینده یک فرد، یک مکان، یک شیء یا یک ایده باشد. وقتی اسم یک چیز منحصر به فرد است، حرف اول آن را بزرگ مینویسیم. در این حالت به آن Proper Noun میگویند.
Examples: Paris, New York, pirate, Caribbean, ship, freedom, Captain Jack Sparrow.
ضمیر
هر ضمیر نماینده یک اسم در جمله است. بیشتر مواقع ضمیر به جای نام یک فرد به کار میرود.
Examples: I, you, he, she, it, ours, them, who, which, anybody, ourselves.
فعل
فعل قسمت مرکزی یک جمله است. فعل نشاندهندهی عملی است که فاعل جمله انجام داده است (علی یک کتاب خرید) یا نشاندهندهی عملی است که بر سر مفعول آمده است (کیکها خورده شده است).
وجه فعل در انگلیسی به معلوم، مجهول، شرطی و مصدری تقسیم میشود. زمان فعل نیز به گذشته، حال و آینده تقسیم میشود.
Examples: sing, dance, believes, seemed, finish, eat, drink, be, became
صفت
صفت کلمهای است که اسم را توصیف میکند. یک اسم ممکن است چند صفت داشته باشد. صفتها باعث میشوند که ما تصور روشنتر و دقیقتری از اسم مورد بحث داشته باشیم.
انواع صفت در انگلیسی داریم. از مهمترین آنها میتوان به رنگها، ملیتها، صفتهای ملکی و … نام برد.
ترتیب قرار گرفتن صفتها در جمله مهم است. در این مورد، به طور مفصل در فیلم آموزش گرامر انگلیسی صحبت کردهایم.
Examples: hot, lazy, funny, unique, bright, beautiful, poor, smooth.
قید
قید کیفیت انجام کار را به ما نشان میدهد. به زبان سادهتر قیدها مثل صفت برای فعل هستند. یعنی تصور دقیقتری در خصوص انجام کاری به ما میدهند.
به مثال زیر دقت کنید:
- او از اینجا رفت. در این حالت فقط به رفتن اشاره شده است.
- او از اینجا با عجله رفت. در این حالت گفته شده که عمل رفتن توأم با عجله صورت گرفته است.
قیدها مکان، زمان، چرایی، چگونگی و خیلی کیفیتهای دیگر فعل را توضیح میدهند.
Examples: softly, lazily, often, only, hopefully, softly, sometimes.
حرف اضافه
حروف اضافه در هر زبانی ارتباط بین اجزای دیگر جمله مانند اسم، فعل، صفت و … را نشان میدهند. گاهی این حروف اضافه باعث ایجاد تفاوت معنایی میشوند.
مانند اینکه به فعل look حرف اضافه after اضافه شود. در این صورت look after معنایی متفاوت دارد.
گاهی فقط وضعیتی را بهتر توصیف میکنند. مانند اینکه بگوییم توپ روی میز است. یعنی زیر میز یا کنار آن نیست.
Examples: up, over, against, by, for, into, close to, out of, apart from.
وصلکنندهها
یکی دیگر از انواع کلمه در انگلیسی وصلکنندهها هستند. این کلمات ،دو جمله، رو عبارت و .. را به هم متصل میکنند و باعث عمیقتر شدن معنای یک جمله میشوند.
Examples: and, but, or, so, yet, with.
به دو جمله زیر توجه کنید:
- او دیروز اینجا بود.
- او چیزی در مورد تو نگفت
حالا این دو جمله را به کمک یک وصلکننده به هم مرتبط میکنیم:
او دیروز اینجا بود ولی در مورد تو چیزی نگفت.
ترجمه انگلیسی جمله:
He was here yesterday but said nothing about you.
حروف تعریف و غیرتعریف و مشخصکنندهها
حروف تعریف همان the، حرف غیرتعریف a/an و مشخصکنندهها شامل these, that, those, enough, much, few, which, what. هستند.
این نوع از کلمات مانند صفت عمل میکنند و در واقع توصیفی در مورد اسم ارائه میدهند. با این تفاوت که وجود اینها برای گرامر درست جمله ضروری است.
شما میتوانید بگویید پیراهن یا بگویید پیراهن آبی. ولی وقتی از ماشین صحبت میکنید باید یکی از حروف تعریف، غیرتعریف یا مشخص کننده را به کار برید تا جمله درست باشد:
A car – the car – that car …
هیچکدام از موارد فوق را نمیتوان به دلخواه به جای دیگری استفاده کرد. همچنین نمیتوانید از کلمه car به صورت خشک و خالی استفاده کنید.
این فرق مهم بین صفتها و این نوع از کلمات هستند.
حرف ندا یا صوت
از بین انواع کلمه در انگلیسی این یکی میتواند به تنهایی به کار رود و به خودی خود یک معنای کامل را برساند. یا اینکه به همراه یک جمله به کار رود و معنای جمله را کاملتر کند.
حروف ندا یا صوتها حاوی بار عاطفی زیادی هستند.
Examples: ah, whoops, ouch, yabba dabba do! Hooray!
برای اطلاع از جدیدترین مقالهها، فیلمها و همچنین کدهای تخفیف در خبرنامۀ سایت ثبتنام کنید.
منبع:
Photo: Background photo created by freepik – www.freepik.com
سلام
خسته نباشید
خیلی ممنون از مطالب مفیدتون
درود بر شما. پاینده باشید. خوشحالم که مطالب برای شما مفید بوده. این درسهایی که روی سایت هست خلاصۀ گرامر هست. به زودی فیلم آموزش مفصل و کامل گرامر هم بر روی سایت قرار میگیره.