بهترین منبع برای تدریس زبان انگلیسی از یک کلاس به کلاس دیگر متفاوت است. من دو دلیل برای این حرفم دارم:
- سطح متفاوت زبانآموزان و سرعت یادگیری آنها
- هدف زبانآموزان از یادگیری زبان انگلیسی و زمانی که در اختیار دارند
برای اینکه از کلاس درسی که مسئولیت آن برعهدۀ ماست بهترین نتیجه را بگیریم، لازم است منبع تدریس را با توجه به دو نکتۀ بالا انتخاب کنیم.
در این نوشته میخواهم تجربۀ خودم از تدریس زبان انگلیسی از روی سه دورۀ (Method) زیر را با شما در میان بگذارم.
A) Evolve (1st Edition)
B) American English File (3rd Edition)
C) Headway (5th Edition)
هر چند که مخاطبان اصلی این نوشته مدرسان زبان انگلیسی هستند، اما زبانآموزان هم میتوانند از آن به طور کامل بهره ببرند.
Evolve (1st Edition)
این دوره، آموزش زبان انگلیسی را با آهستگی خاصی پیش میبرد. مثلاً زمان گذشتۀ ساده در آخرین صفحات کتاب ۱ گفته میشود. در کتاب ۱ فقط سه زمان حال ساده، حال استمراری و گذشتۀ ساده گنجانده شده است و به جز آن، چند درس سادۀ گرامری مانند ضمایر فاعلی، صفات ملکی، نکات مربوط به فعل can و چیزهایی مانند آن در کتاب آورده شده است.
کتاب هیچ اصراری ندارد که خیلی زود زبانآموز را غرق نکات گرامری و تمرینهای سخت نوشتاری کند. در عوض، در هر درس یک یا دو مکالمه، یک یا دو متن و تعداد قابل توجهی تمرین شنیداری و تمرین تلفظ گنجانده شده است.
کتاب با مکالمهها، متنها و تمرینهای شنیداری، زبانآموز را به آهستگی با الگوهای زبان گفتار و نوشتار و اصطلاحات روزمره آشنا میکند و همچنین سعی دارد دایرۀ لغت او را از طریق خواندن و شنیدن زیاد بالا ببرد. این البته از نظر من مهمترین نقطۀ قوت کتاب است.
برای اینکه بهترین نتیجه را از کلاس درس بگیرید، بهتر است تمام فعالیتها و تمرینهای کتاب را انجام دهید. تمام تمرینهای شنیداری، تمام مکالمهها و تمام متنها باید در کلاس کار شوند. چیزی که برای من و شما آسان است برای یک زبانآموز ممکن است یک چالش بزرگ باشد. با حوصله و دقت، تمرینها را انجام دهید، از کنار هیچکدام به سادگی نگذرید.
این کتاب برای دو گروه از زبانآموزان خیلی مفید است:
- نوجوانانی که از سن ۱۰ یا ۱۲ سالگی به بعد برای اولین بار یادگیری زبان را شروع میکنند
- بزرگسالانی که از نقطۀ صفر شروع به یادگیری زبان انگلیسی کردهاند ولی به جز کلاس درس، تقریباً هیچ وقتی بیرون از کلاس ندارند. همچنین در یادگیری زبان خیلی سریع نیستند.
اگر این کتاب را برای هر گروهی غیر از دو گروه بالا استفاده کنید، کلاس، خستهکننده خواهد بود و کتاب چیز زیادی برای ارائه به افرادی غیر از گروههای بالا نخواهد داشت.
اگر زبانآموزی دارید که سریع یاد میگیرد یا معلومات خوبی دارد یا وقت زیادی برای کار کردن خارج از کلاس دارد یا خواهان یک کلاس فشرده است، این دورۀ درسی مناسب نخواهد بود.
یک نکتۀ جالب راجع به این کتاب این است که میتوان آن را به عنوان کتاب درسی زبان انگلیسی در مدارس ایران هم مورد استفاده قرار داد. مثلاً کتاب ۱ این دوره به خوبی قابل تدریس در کلاس نهم است. چرا که کتاب عجلهای ندارد شما را غرق گرامر و لغت و تمرینهای مختلف کند. همچنین از لحاظ فرهنگی هم کتاب طوری طراحی شده که برای این گروه سنی به خوبی قابل استفاده است.
American English File (3rd Edition)
اگر زبانآموزی دارید که سطح خوبی در زبان انگلیسی دارد یا سرعت او در یادگیری بالاست و در عین حال زمان کافی برای شرکت در کلاسهای زبان دارد، در این صورت این کتاب را توصیه میکنم. این کتاب نسبت به کتاب Evolve با سرعت بیشتری مباحث گرامری را مطرح میکند و همچنین اطلاعات بیشتری راجع به گرامر به زبانآموز میدهد.
در این کتاب برای آموزش لغت (Vocabulary) هم بخش ویژهای در نظر گرفته شده است. آموزش گروه فعلهای مربوط به هر موضوع مد نظر بوده است و تنوع و تعداد تمرینها در آن بیشتر است.
زبانآموزی میتواند از این دوره بهترین نتیجه را بگیرد که زمان کافی بیرون از کلاس داشته باشد تا تمام تمرینهای کتاب را انجام دهد.
ویرایش سوم این کتاب نسبت به ویرایشهای قبلی غنای بیشتری دارد ولی تقریباً هیچ فرقی با ویرایش چهارم ندارد.
Headway (5th Edition)
Headway یکی از قدیمیترین متدهای آموزش زبان انگلیسی است که هنوز به طور گسترده تدریس میشود و اکنون ویرایش پنجم آن در دسترس همگان است.
این کتاب علاوه بر اینکه مباحث گرامری را با سرعت بیشتری گفته است، از همان درسهای اول کتاب، متنها و مکالمههای بیشتری نسبت به دو دورۀ قبلی به زبانآموز ارائه میدهد. این کتاب برای گروهی از زبان آموزان مفید است که:
- وقت آزاد خوبی در اختیار دارند و میتوانند به ازای هر ساعت کلاس درس، لااقل دو ساعت در منزل کار کنند.
- سرعت یادگیری قابل توجهی دارند و در عین حال نیاز به یک دورۀ آموزشی فشرده دارند.
مدرس این دوره نمیتواند بدون مطالعه و آمادگی وارد کلاس شود در غیر این صورت فشار زیادی را تحمل خواهد کرد، همچنین نتیجۀ لازم را از کلاس نخواهد گرفت.
چند توصیۀ عمومی به مدرسان زبان انگلیسی
در نهایت نکاتی هست که همۀ مدرسان زبان انگلیسی باید آنها را مد نظر داشته باشند و اصلاً هم مهم نیست که چه دورهای را تدریس میکنند. در این بخش چند تا از این نکات را میآورم
مدرس انگلیسی باید انگلیسی بلد باشد!
یک مدرس نه تنها باید خوبی انگلیسی صحبت کند و به خوبی بتواند متنهای انگلیسی بنویسید، بلکه باید این کار را به روش درست آن انجام دهد. یعنی از همان الگوهای زبانی، اصطلاحات و لغاتی استفاده کند که انگلیسیزبانان در محیط استفاده میکنند. به این معنا که گاهی افرادی جملات انگلیسی را با فکر کردن و منطق چیدن در ذهن میسازند و کلمات پراکنده را بدون توجه به الگوهای زبانی بومیان و به شکل انتزاعی گرد هم میآورند. اگر مدرسی متن انگلیسی نخواند و فیلمهای مختلف انگلیسی نبیند و در نتیجه مانند یک انگلیسی زبان حرف نزند و ننویسد، در این صورت همیشه در سطح یک ماشین ترجمه خواهد ماند که جملات فارسی و ذهنیت فارسی را با کلمات انگلیسی بیان میکند و همین موضوع روی کیفیت تدریس مدرس نتیجۀ مستقیم دارد.
اگر این دو مهارت (Speaking, writing) در یک مدرس انگلیسی ضعیف باشد، فرقی نمیکند که از چه متدی برای تدریس استفاده شود، در هر صورت او نتیجۀ خوبی از کار نخواهد گرفت.
همۀ تمرینها و فعالیتها مهم هستند
چیزی که برای من و شما آسان است، برای خیلی از زبانآموزانی که تازه یادگیری را شروع کردهاند یک چالش است. بنابراین به بهانۀ اینکه مطلبی آسان است از کنار آن نگذرید. سعی کنید همیشه با حوصله پیش بروید، عجلۀ شما به روند یادگیری کلاس ضربه میزند. تمام تمرینها و فعالیتهایی که داخل کتاب درسی گنجانده شدهاند را انجام دهید. خصوصاً در ۲۰ یا ۳۰ جلسۀ اول. بعد از آن میتوانید رفته رفته تمرینهای خارج از کتاب را به زبانآموز واگذار کنید که انجام دهد. ولی قبل از آن نه خارج از کتاب تمرین اضافهای در نظر بگیرید و نه هیچ یک از تمرینهای کتاب را حذف کنید.
یادگیری زبان انگلیسی مانند بدنسازی است
یادگیری زبان انگلیسی مثل یادگیری ریاضی یا فیزیک نیست که وقتی تعداد قابل توجهی نکته و قانون یاد گرفتید و برای هر کدام چند مثال و تمرین حل کردید، برای تمام عمر آنها را بلد باشید! یادگیری زبان اصلاً مانند یادگیری هیچ علمی نیست. چون که علم نیست! زبان یک مهارت است که با شرطی شدن و تکرار زیاد بر آن مسلط میشویم. چیزهایی کمی هست که در ابتدا باید آنها را مانند یک علم آموخت و این درست مانند بدنسازی است: ابتدای کار در مورد تغذیه و عادتهای سالم زندگی چیزهایی به شما میگویند و نحوۀ درست استفاده از هر دستگاه و روش درست انجام هر حرکت را به شما آموزش میدهند. اما اینها برای شما بدنسازی نخواهد شد و شما نمیتوانید به بهانۀ آسان بودن این حرکتها از کنار آنها بگذرید. اگر میخواهید در بدنسازی موفق باشید باید با تکرار بالا آن حرکتها را انجام دهید تا رفته رفته بدنتان آن طوری که دوست دارید ساخته و ورزیده شود.
بنابراین فکر نکنید با بمباران اطلاعاتی زبانآموز یا غرق کردن او در لغت و گرامر به او چیزی آموختهاید. او را توجیه کنید که همان تمرینهای به ظاهر سادۀ کتاب را به طور کامل انجام دهد تا آهسته آهسته الگوهای زبانی نوشتار و گفتار در ذهن او رسوخ کند.
لهجه اهمیتی ندارد
در مقالهای جداگانه به این موضوع پرداختهام که دعوت میکنم حتماً آن را بخوانید: لهجۀ مناسب برای یادگیری انگلیسی. یادگیری تلفظ و یادگیری لهجه دو چیز جداست. تلفظ را باید از همان روز اول به شکل درست آموخت ولی یادگیری لهجه هیچ اولویتی ندارد. لهجه آخرین چیزی است در یک زبان به طور درست و کامل میآموزید، خصوصاً وقتی در محیط قرار بگیرید.
اگر لهجۀ خوبی نداشته باشید ولی جملاتی درست در گفتار و نوشتار استفاده کنید، همه با شما ارتباط میگیرند؛ فقط اینکه میدانند شما خارجی هستید و این لهجۀ طبیعی یک فرد خارجی است. ولی چه لهجۀ شما عالی باشد چه ضعیف، مادامیکه جملاتی که به کار میبرید، از لحاظ الگوهای زبانی هیچ شباهتی به انگلیسی واقعی نداشته باشند، کسی با شما ارتباط نمیگیرد.
به جای گیر دادن به زبانآموزان و مانور دادن روی لهجه، آنها را دعوت کنید که تا جایی که میتوانند، حتی با جملات کوتاه ۳ کلمهای، در کلاس به انگلیسی صحبت کنند. همچنین آنها را تشویق کنید که سعی کنند در طول روز حتی اگر شده چند جملۀ ساده به انگلیسی بنویسند. مهمترین اولویت در یادگیری زبان، صحبت کردن و نوشتن مطابق الگوهای درست است.
به همین قیاس، بحث بیهوده لهجۀ آمریکن و بریتیش را از ذهن زبانآموز پاک کنید. خیلی از مدرسها طوری راجع به متد آموزشی و لهجۀ بریتیش و آمریکن صحبت میکنند انگار که راجع به دو دین متفاوت صحبت میکنند که ورود به یکی به معنی خروج از دیگری است.
درست است که برای صحبت کردن باید یک سیستم تلفظی یکدست داشته باشیم و این هم درست است که نمیشود به طور همزمان چندتا لهجۀ متفاوت داشت، اما این موضوع ربطی به این ندارد که تعصب بچهگانه روی لهجهها را به زبانآموزان منتقل کنیم. چون در این صورت فقط به فایلهای صوتی یک لهجه گوش میدهند و از دیگری دوری میکنند. به زبانآموزان یاد بدهید که از همان روز اول گوش خود را برای درک جملات انگلیسی به هر لهجۀ درست و غلطی عادت بدهند.
بسیار تخصصی و جامع بود
ممنونم. خوشحالم که مفید بوده