آیا فقط با سختکوشی میتوان به نتیجه رسید؟ اگر اینطور باشد پس چرا بعضی از ما علیرغم سختکوشی به جایی نمیرسیم؟ حتماً شما هم تجربه کردهاید که خیلیها به سختی کار میکنند و همیشه در حال جنب و جوش هستند ولی نتایج زیادی در زندگی به دست نمیآورند. در مقابل گروهی هم هستند که به نظر میرسد همیشه وقت خالی برای انجام دادن کارهای دلخواه خود دارند و درآمدهای خوبی هم دارند!
مشکل کار در کجاست؟
در جواب به این سؤال چرا بعضی از ما علیرغم سختکوشی به جایی نمیرسیم؟ پاسخهای خیلی زیادی میتوان داد. ولی در میان همۀ حالتهای ممکن، تعدادی حالت از بقیه پرتکراتر هستند. در این نوشته میخواهم به یکی از پرتکرارترین حالتها که افراد علیرغم سختکوش بودن به نتیجه نمیرسند را به شما معرفی کنم.
بعداً دیر میشه: استراتژی لاکپشتی در مقابل استراتژی خرگوشی
این جمله برای همۀ ما آشناست. چه زمانی که کار مهمی را به تعویق میاندازیم و چه زمانی که برای انجام یک کار زمانبر عجله میکنیم، در هر دو حالت از این جمله استفاده میکنیم.
- گاهی برای انجام کار مهمی که مستقیماً به اهداف ما بستگی دارد، تعلل میکنیم و از این جمله استفاده میکنیم: باشه بعداً انجام میدم. و این باشه بعداً گفتنها ممکن است مدت زمان خیلی زیادی انجام کاری را به عقب بیندازد.
- اما گاهی وقتی میخواهیم کاری که زمانبر است و نیاز به نظم و حوصله دارد را انجام دهیم با گفتن «بعداً دیر میشه» میخواهیم از زیر بار مسئولیتِ دیسیپلین شانه خالی کنیم. در چنین حالتی قصد ما این است که در مدت زمان کوتاهی کار را به سرانجام برسانیم.
در این مقاله راجع به حالت دوم صحبت میکنیم. حالت اول را در مقالههای زیر مورد بررسی قرار دادهام.
در همین زمینه
در این حالت به جای پذیرش شرایط و حفظ آرامش و برنامهریزی مبتنی بر واقعیت، سعی میکنیم به هر طریق شده میانبری پیدا کنیم که کار خود را زودتر به انجام برسانیم. شاید عاقلانه به نظر برسد که بخواهیم کارها را زودتر به نتیجه برسانیم اما در عمل نتیجۀ عکس خواهیم گرفت.
خیلی از ما این تجربه را داشتهایم که کاری که نیاز به یک سال زمان داشته است را سعی کردهایم با یک برنامهریزی سه ماهه یا نهایت شش ماهه به اتمام برسانیم و نشده است.
این رویکرد خصوصاً اگر با پرفکشنیسم آمیخته بشود بد از بدتر خواهد شد. به این طریق که فرد هم میخواهد در شش ماه کار را به نتیجه برساند و هم میخواهد کاملترین و بهترین نتیجه را هم بگیرد!
در مورد پرفکشنیسم یک مقالۀ جدا نوشتهام که توصیه میکنم بخوانید.
در همین زمینه
وقتی میخواهید کاری را زودتر از زمانبندی پیش ببرید رویکرد شما این خواهد بود که از خود بیشتر کار بکشید و در طول روز زمان بیشتری برای آن کار اختصاص دهید. بعد از مدتی خسته میشوید و ناچار هستید که کار را رها کنید. به قول قدیمیها تبی که زود بگیرد زود هم ول میکند.
خیلی از کارهای مهمی که ارتباط مستقیم با پیشرفت شغلی و ارتقاء مالی ما دارد از همین نوع کارهایی هستند که زمانبر هستند و باید صبورانه برای آنها برنامهریزی کنیم.
چند مثال از این نوع کارها
- یادگیری زبان انگلیسی؛
- یادگیری نرمافزارهای کاربردی؛
- یادگیری زبانهای برنامهنویسی؛
- ورزش کردن و به دست آوردن تناسب اندام؛
- پایهریزی یک ایدۀ درآمدزا و به نتیجه رساندن آن؛
- بازارسازی و جذب مخاطب (مشتری)؛
- ساخت شبکۀ ارتباطی و اجتماعی مرتبط با حرفه؛
ابتدا سعی میکنید سر و ته کاری که نیاز به دو سال کار مداوم دارد را در شش ماه به هم بیاورید که همانطور که گفتم بعد از مدتی زور زدن آن را رها میکنید. باز بعد از مدتی به آن برمیگردید باز میخواهید شش ماهه تمامش کنید، دوباره آن را رها میکنید و همین دور باطل را چند بار تکرار میکنید.
اگر از همان اول شرایط را بپذیرید و آرامش خود را حفظ کنید در دو سال، خواستۀ مطلوبتان به دست میآید، اما به جای دو سال مداوم و منظم کار کردن، ۵ سال پراکندهکاری میکنید و بعد از ۵ سال هیچ نتیجهای حاصل نکردهاید.
یادمان باشد که در مسابقۀ لاکپشت و خرگوش، برندۀ نهایی لاکپشت بود.
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود / رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود.
سعدی
چرا بعضی از ما علیرغم سختکوشی به جایی نمیرسیم؟
سؤال اول نوشته این بود که چرا بعضی از ما علیرغم سختکوشی به جایی نمیرسیم؟ فکر میکنم تا الان یکی از مهمترین جوابهای این سؤال را پیدا کردهایم. ما علیرغم تلاش و سختکوشی، گاهی، به نتیجۀ خاصی نمیرسیم به این دلیل که نظم و تداوم نداریم. چون فکر میکنم برنامهریزی دو ساله یا سه ساله یا حتی یک ساله خیلی طولانی است، تااش میکنیم سریعتر به نتیجه برسیم و در نتیجه انرژی خود را صورت غیرهوشمندانه و با زورکاری بینتیجه به هدر میدهیم.
راه حل چیست؟
قبل از ارائه راه حل برمیگردم به جملۀ معروفِ «باشه بعداً انجام میدم». باید یاد بگیریم برای بعضی کارهای روزانه خود این جمله را بگوییم و برای بعضی عکس آن را عمل کنیم.
چون که ما به طور معمول کارهای مهم خود را به بعداً محول میکنیم و د رمقابل کلی کار بیهوده در طول روز انجام میدهیم که خیلی هم به اهداف ما ربطی ندارند. در نتیجه وقت خود را پر میکنیم اما کار مفیدی انجام نمیدهیم.
ابتدا بر مبنای فلوچارت زیر عمل میکنیم تا وقت روزانۀ خود را به طور بهینه مصرف کنیم.
معمولاً وقتی از اهمالکاری و تنبلی صحبت میشود، ناخودآگاه فکر همۀ ما سوق مییابد که با دو عادت منفی روبهرو هستیم و طبیعتاً باید آنها را مداوا کنیم. این حرف از جهتی درست است. کتاب معروف قورباقهات را قورت بده برای همین موضوع نوشته شده است.
در مقابلِ ایدۀ «قورت دادن قورباقه»، ایدهای هم مطرح شده به نام «قورباقهات را قورت نده». اهمالکاری مثبت یا تنبلی مفید را میتوان برای کارهایی تعریف کرد که مفید نیستند. هر گاه فکر انجام دادن کاری به ذهنتان خطور کرد از خود بپرسید آیا در راستای اهداف شما هست یا نه؟ اگر نه، در این صورت آن را به بعد موکول کنید.
در مقابل وقت خود را برای برنامههای اصلی و مهم خود باز بگذارید.
هر کس عجله کند دیرتر میرسد
هیچ وقت دیر نمیشود. به جای عجله کردن و فشار آوردن بینتیجه به خود، کارها را در بازۀ زمانیِ معقولتری پیش ببرید. هر روز اندکی انجام بدهید، ولی هر روز انجام دهید. قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود. اگر هر روز گام کوچکی به سوی اهداف خود بردارید، ولی هر روز گام همان روز را بردارید در مدت زمان کوتاهتری به نتایج بهتری میرسید.
خلاقیت و کیفیت حاصل کار آهسته آهسته و همراه با تفکر و طمأنینه است.
بنابراین این تفکر که همیشه با خود میگویید دیر میشود و بر مبنای آن تصمیم میگیرید کارها را با عجله و فشار بیشتری انجام دهید کنار بگذارید. از نظر من همین مسألۀ با عجله و فشار کارها را انجام دادن دلیل شمارۀ یک این است که چرا بعضی از ما علیرغم سختکوشی به جایی نمیرسیم.
در همین زمینه
- کتاب اثر مرکب | دارن هاردی | خلاصه کتاب و نقد کتاب اثر مرکب
- یک معمای موفقیت : تلاش زیاد یا تلاش هوشمندانه؟
برای اطلاع از جدیدترین مقالهها، محصولات آموزشی و همچنین کدهای تخفیف در خبرنامۀ سایت ثبتنام کنید
چند وقت پیش یک کتاب در خصوص برنامه نویسی میخواندم و به مولف کتاب پیام دادم و گفتم : “برای اینکه بتوانم در موضوع (موضوع کتاب ) موفق بشوم چه تجربه ای به من می توانید بدهید ؟”
و جواب داد : (قسمتی از جوابش که واقعا متناسب با متن شما بود را مینویسم )
….stay curious and patient….
کنجکاو و صبور باشید .
و من را یاد شعر سعدی انداخت :
کامجویان را ز ناکامی چشیدن چاره نیست
بر زمستان صبر باید طالب نوروز را
سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست
در میان این و آن فرصت شمار امروز را
چقدر مطالب سایتتون عالیه …چطور زودتر آشنا نشدم با این وبلاگ ! دستمریزاد
بسیار عالی و کاربردی نوشته شده بود اما نقش شانس هم به باور من مهم است . شانس به معنی « در زمان مناسب در مکان مناسب بودن »