پریشانی ذهن و پریشانی زبان تابع و متبوع یکدیگر هستند. هر چه اذهان عمومی جامعه پریشانتر باشد، زبانی که مردم با آن تکلم میکنند، میخوانند و مینویسند هم دچار پریشانی بیشتری خواهد شد.
ذهن پریشان یعنی چه؟
پریشانی ذهن در این متن فقط به معنای خشمها، استرسها و ناراحتیهای زندگی روزمره نیست. که البته اینها خود معلول علت بزرگتری است:
نداشتن مهارتهای حل مسأله، نداشتن مهارتهای استدلال و تمیز آن از خطاهای ذهنی و مغالطهها، نداشتن مهارتهای تفکر انتقادی.
که البته در یک کلام همۀ اینها را «تفکر منطقی» و گاهی «تفکر علمی» مینامند. یا به عبارت بهتر: تفکر علمی همان تفکر مبتنی بر منطق و مهارتهای استدلال و راستیآزمایی است.
اطلاعات بیشتر: تفکر منطقی چیست؟ (ویکیپدیا، دانشنامۀ آزاد)
به دیگر سخن، نداشتن مهارتهای مربوط به تفکر منطقی منجر به خطاهای شناختی گستردهای خواهد شد که البته نتیجۀ آن چیزی جز تولید حجم زیادی عرفان، شبه علم، خرافات، توهم و در یک کلمه «مالیخولیا» نخواهد بود. گاهی بدون اینکه بدانیم این تولیدات مالیخولیایی را به غلط فلسفه مینامیم. حال آنکه فلسفه بر شالودۀ منطق استوار است، و با زبانبازیها و قافیهبافیها سنخیتی ندارد.
جامعهشناسی، روانشناسی، تاریخ، اقتصاد و در یک کلام تمام علومی که موضوع آنان «انسان» میباشد از آنچه ما در کوچه و بازار به هم میبافیم بسیار متقنتر و مستدلتر است.
ذهن و زبان چه ارتباطی با هم دارند؟
رابطۀ ذهن و زبان عمیقتر و گستردهتر از آن است که بشود یک در یادداشت یا حتی یک مقالۀ طولانی چیز خاصی ارائه داد مگر یک طرح که خواننده را به اهمیت موضوع واقف سازد. از طرفی من هم متخصص این زمینه نیستم.
پس کوتاه سخن اینکه به خاطر اینکه ریاضیات خواندهام و فردی منطقدوست و استدلالی هستم این را به تجربه و مطالعه فهمیدهام که ذهن و زبان زمانی که کارایی بالایی خواهند داشت که روی زمین منطق ساخته شده باشند.
پریشانیهای یک ملت را میتوان در زبان پریشان آنان رؤیت کرد: جملات طولانی و گاهی بیمعنی. توضیح واضحات و تکرار چندبارۀ جملات در یک پارگراف یا یک مکالمه، استفاده از کلمات هممعنی در یک جمله یکسان، استفاده بیش از حد از صفتها و غلوآمیز کردن فحوای کلام و تکرار وسواسگونۀ جملات همه نشانههایی از ضعف مهارتهای زبانی ماست که ریشه در ضعف ما در مهارتهای منطقی و انتزاعی دارد.
از همه مهمتر اینکه اکثریت ما در مقایسه با مردمان کشورهایی مانند آمریکا یا فرانسه، در یک دقیقه سخن گفتن، تعداد خیلی کمی کلمات را بیان میکنیم. کند سخن گفتن و مِن و مِن کردن زیاد هم نشانۀ همین مهارتهای ضعیف زبانی و ذهنی است.
هر وقت سری به وبلاگهای انگلیسی زبان و فرانسه زبان میزنم، که اکثراً توسط افراد ۱۸ تا ۲۵ ساله اداره میشوند، به خوبی متوجه این نکته میشوم که بین ذهن فرانسوی یا ذهن انگلیسی با ذهن ایرانی یک تفاوت بزرگ وجود دارد.
کوتاهِ سخن: شلخته حرف زدن از شلخته فکر کردن میآید.
چه باید کرد؟
برای نجات از این پریشانیحالی فعلی که دچار آن هستیم، ابتدا باید هر یک از ما به تنهایی از این مالیخولیای ذهنی که دچار آن هستیم رهایی یابیم. و این زمانی میسر است که ابتدا به طور جدی به آموختن منطق بپردازیم. و برای تقویت منطق باید زیاد بخوانیم و زیاد بنویسیم و منتشر کنیم.
بیدلیل نیست که صنعت چاپ، روزنامه و بعد وبلاگنویسی همه پدیدههای غربی هستند!
در روزهای آینده قصد گسترش این نوشته را دارم، آیا شما ایدهای دارید که به غنای این متن بیفزاید؟
یک سؤال
خواننده نوعی: شما در مطلبی تحت عنوان «هنر کم کتاب خواندن بهترین روش کتابخوانی» گفتهاید باید کتابهای کمتری خواند، اما در این نوشته از زیاد خواندن و زیاد نوشتن صحبت کردهاید، آیا این زیاد خواندن با آن کم خواندن تناقض ندارد؟
پاسخ: نه تناقض ندارد. از این جهت که آن نوع کتاب خواندن که در آن نوشته منع شده است، زیاد خواندن کتاب بدون هدف و فقط از سر تقلید از فضای عمومی جامعه است که صرف خواندن و بلکه زیاد خواندن را فضیلت میشمرد. در حالی که در اینجا زیاد خواندن، خواندن کتابهای متعدد به صورت مدون و برنامهریزی شده در جهت یافتن پاسخهای جدی و یادگیری منظم است.
اگر قرار است کتابی را بخوانیم ابتدا از خود بپرسیم آیا چون همه از این کتاب تعریف میکنند من هم باید آن را بخوانم تا از قافله عقب نمانم؟ یا اینکه خودم نیاز دارم تا چیزی از آن بیاموزم؟
آدمهای دایرهالمعارفی که همه چیز را میدانند و در نهایت «قدرت تشخیص» ندارند عمر خود را هدر دادهاند، در مقابل فردی که برای رسیدن به قدرت تشخیص و داشتن تخصص و پرورش تفکر انتقادی خود در یک حوزه مطالعه میکند فردی است که به آگاهی واقعی رسیده است.
پایان سخن
در همین زمینه خواندن این مقالهها را توصیه میکنم:
برای اطلاع از جدیدترین مقالهها، فیلمها و همچنین کدهای تخفیف در خبرنامۀ سایت ثبتنام کنید.
سلام جناب دیرانلو
خیلی ساده، روشن، خوب و پرمحتوا می نویسید
آموزنده است
ممنون از شما
سلام جناب توماج عزیز،
ممنون از شما که اینقدر با توجه مطلب رو خوندید.
وبلاگ شما رو دیدم. خیلی لذت بخش بود. قالب زیبا و مطالب مفیدی دارید. در لیست فید ریدر قرار دادم.